۱۳۸۹ دی ۱۶, پنجشنبه

تفاوت اکوادریها با کلمبیاییها


در نگاه اول هم می‌شود اکوادریها را از کلمبیایی‌ها تشخیص داد. مردم اکوادر اکثرا بومی هستند و یا نتیجه‌ی وصلت بومیها با اروپاییها. اکثرا پوست تیره و صورتهای گرد دارند. درصد بسیار کمی از مردم اکوادر ریشه‌ی خارجی دارند. مردم کلمبیا اکثرا مهاجر هستند. در مناطق خاصی از کلمبیا می‌توان اهالی بومی را یافت. تنها البسه‌ی مخصوصی که مردم اکثر شهرها در کلمبیا دارند یک جور پانچوی کوتاه و کوچک است که اکثرا تا می‌کنند و روی شانه‌ی راستشان می‌گذارند و در مواقعی که هوا خنک شد آنرا می‌پوشند. در مناطق گرم، کلاههای حصیری با طرحهای زیبا به سر می‌گذارند. مردم اکوادر ظاهر به خصوصی دارند. البسه‌شان اغلب دستبافت است یا اثری از دست‌دوزی شدن داد. زن و مرد، کلاههای سیاهرنگ مردانه به سر می‌گذارند.
اکوادریها با احترام با همدیگر حرف می‌زنند. حتی مادر و دختر همدیگر را شما خطاب می‌کنند و این خودش تفاوت بزرگ بین آنها و کلمبیاییهاست. در زبان اسپانیولی دو جور تو وجود دارد. توی محترمانه (که ما می‌گوییم شما) و توی صمیمانه. کلمبیاییها همه را تو خطاب می‌کنند، مگر اینکه از طرف دل خوشی نداشته باشند یا از او خوششان نیاید. آنوقت به طرف می‌گویند شما. اکوادریها به همه می‌گویند شما، و در حالی از تو استفاده می‌کنند که بخواهند طرف را تحقیر کنند، یا اینکه با کودکان صحبت می‌کنند و به آنها می‌فهمانند که چه کسی بزرگتر است. 
تا آنجا که دیده‌ام، پول در زندگی اکوادریها اهمیت بسیاری دارد. مردم یا پز مایملکشان را می‌دهند و یا از بی‌پولی شکایت دارند. به همین علت احساس می‌کنم چهره‌هایشان ناراضی‌ست. آن صمیمیت خالص کلمبیایی توی نگاهشان وجود ندارد. همین مرا دلتنگ کلمبیا می‌کند. 
از طرفی، اکوادریها به شدت از کلمبیاییها بیزارند. آنها را خشن و دزد و بی ادب خطاب می‌کنند. تا اینجا به هر کسی گفته‌ام که دو ماه و نیم در کلمبیا بوده‌ام تعجب می‌کند و حرفهای مرا درباره محبت و صمیمیت مردمش و درباره امنیت شهرهایش قبول ندارد. به نظرم می‌آید این کینه‌ای بسیار قدیمی‌ست. کیتو درمقابل، شهر نا امن‌تریست. خانواده برای من از حوادث دزدیهای مسلحانه و زورگیری گفته‌اند، و با اینکه اعتراف می‌کنند کار هموطنهای خودشان بوده، بازهم تقصیر را به گردن کلمبیایی‌ها می‌اندازند. داستان عجیبی‌ست.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر