۱۳۸۸ آذر ۲۱, شنبه

و قصه دانشگاه به سر رسید

یحتمل. جریانش عین یکضرب دیپلم گرفتن سال چهارم دبیرستان ماست (بعله ما از اون قدیمی هاییم). مامانم به خانم دفتر دار گیر داده بود که میشه یه بار دیگه جمع بزنین لطفا؟ چشمش آب نمیخورد خوب! اما درست بود. قبولی خرداد با معدل ده و هفت صدم و دو فقره تک ماده! حالا من چرا با این سن و سال یکهو فیلم یاد هندستون کرد و چهار سال و اندی وقت و مغز و جوونی گذاشتم پای درس خوندن، اون یه داستان دیگه داره. یه جورایی رو کم کنی دخیل بوده در جریان!
دو سه روزی وقت لازم دارم تا همه چیز برگرده سر جای اولش. اول باید به این اسطبل (طویله یا همون اتاقم!) سر و سامونی بدم. کتابهای خسته کننده برن، کتابهای بهترتر بیان. جزوه های درسی احتمالا برن توی سطل زباله! و از میون این کوه لباس که هی از روی تخت منتقل میکردم روی صندلی و بالعکس، معلوم نیست چی در بیاد!! ذهنم هم که از همه اینها خرابتر...
دلم کتابفروشیهای خیابون انقلاب رو میخواد. نه همه‌شون. فقط یکی. اندازه یه زیر پله هم باشه کافیه. فقط توش کتابهای فارسی داشته باشه. ادبیات فارسی. همین.


پَس پُست: دنیا نقطه ها رفت سر جاش. دستت درد نکنه عزیزم.

۴ نظر:

  1. خب برای دانلود عکس اگر بخاین من از این آدرس استفاده میکنم.
    http://www.persiangig.com

    بله قبلا منهم با پلیر گذاشته بودم که هر کی میخواست خودش روشن میکرد ولی گفتم اکثرا در ایران دایال اپی هستند که مشکلشون بود. الان روی نت موسیقی کلیک کنین به مسیر دانلود هدایت میکنه. در ضمن قبلا پخش میشدن که الان مسیر دانلود میده کهاحتمالا باید برای موسیقی یه هاست دیگه پیدا کنم.

    در مورد بلاگ اسپات هم مسلما امکانات بهتر و درستی داره ولی بزرگترین مشکلاتش همین عدم سازگاری کامل با فارسی هست.
    در هر صورت خواننده ی آدم اگر دوسش داشته باشه روی سنگ سر کوه هم بنویسه میاد میخونه!!
    مثلا همین بخش نظردهی اینجا سخته! :))
    خصوصی هم انگاری نداره. موضوع این نیست که بخام حرفای بد بد بگم که کسی نبینه ها! موضوع اینه بعضی حرفا مثل همین حرفای بنده ربطی به موضوع نوشته نداره و جسارت در حق مطلب میشه. همین.

    پاسخحذف
  2. معدل 10.07 ؟؟؟؟

    شوخی میکنی؟ ایول بابا !!!
    :))

    سوال زیاد نمی کنم چون فکر کنم باید اونحا رو بخونم و خودم خیلی چیزا رو کشف کنم! ولی عجالتا چی خوندین؟
    بروم و بخوابم که صبح نزدیک است!
    از آشناییتون خوشوقتم.

    پاسخحذف
  3. جدی می گین!

    آخ جوون. چقدر به یه دوست انسان شناس نیاز دارم! البته اگر شایستگیش رو احراز کنم.

    حالا که شما واردین دیگه من چطور این تاریخ بشریتم رو ادامه بدم؟ سه قسمت دیگه تا زمان حاضرش مونده که اگر جرات کنم یه بخش اینده رو هم مایلم بنویسم!! :))

    پاسخحذف
  4. خسته نباشی :*
    قصه ی دانشگاه منکه تا اطلاع ثانوی ادامه دارد

    در مورد نقطه‌ها هم خواهش :)

    پاسخحذف