خب، دلم میخواست صبح علیالطلوع بلند شوم وسایل را بگذارم روی دوشم و بروم ایستگاه اتوبوس که تا ظهر نشده برسم به نزکا. Nazca یک شهر بین راه لیما و آرهکیپاست که بخاطر جیوگلیفهای عظیمالجثهاش معروف است. طرحهایی از میمون و مرغ مگسخوار که آنقدر بزرگ هستند تنها راه دیدنشان پرواز بالای سرشان است. گفتم من که اهل پرواز نیستم، حالا چهارتا جیوگلیف نبینم، دنیا که به آخر نمیرسد. خوابیدم.
ظهر بلند شدم بروم بلیط اتوبوس بخرم لااقل امروز از لیما بروم. یکجا بلیط اتوبوس نمیفروختند، جای دیگر کارت اعتباری قبول نمیکردند، تصمیم گرفتم بروم دفتر نمایندگی این شرکت کروز دل سور برای خریدن بلیط. با کمی پرس و جو سوار اتوبوس شدم. یکجای اشتباه پیادهام کردند. یک اتوبوس دیگر گرفتم، جلوی دفتر کروز دل سور پیاده شدم، اما یک جایی وسط اتوبان بودم. نه میتوانستم از آن عبور کنم، نه میتوانستم به پیادهرو برسم. مانده بودم حیران که حالا چطور باید به دفتر در آنطرف خیابان رسید. این از اتوبان رد شدن نیم ساعتی وقتم را گرفت! یعنی مثل آدمیزاد گشتم و مسیر رسیدن به پیاده رو پیدا کردم و بعد پل عابر پیاده و بعد همانقدر مسیر برگشت. به این نتیجه رسیدم همه با تاکسی خودشان را به این محل میرسانند. البته شاید حق هم دارند. ترمینالشان شبیه فرودگاه است. کلی دم و دستگاه دارد و برای خریدن بلیط هم باید شماره بگیری و در سالن انتظار بنشینی.
ظهر بلند شدم بروم بلیط اتوبوس بخرم لااقل امروز از لیما بروم. یکجا بلیط اتوبوس نمیفروختند، جای دیگر کارت اعتباری قبول نمیکردند، تصمیم گرفتم بروم دفتر نمایندگی این شرکت کروز دل سور برای خریدن بلیط. با کمی پرس و جو سوار اتوبوس شدم. یکجای اشتباه پیادهام کردند. یک اتوبوس دیگر گرفتم، جلوی دفتر کروز دل سور پیاده شدم، اما یک جایی وسط اتوبان بودم. نه میتوانستم از آن عبور کنم، نه میتوانستم به پیادهرو برسم. مانده بودم حیران که حالا چطور باید به دفتر در آنطرف خیابان رسید. این از اتوبان رد شدن نیم ساعتی وقتم را گرفت! یعنی مثل آدمیزاد گشتم و مسیر رسیدن به پیاده رو پیدا کردم و بعد پل عابر پیاده و بعد همانقدر مسیر برگشت. به این نتیجه رسیدم همه با تاکسی خودشان را به این محل میرسانند. البته شاید حق هم دارند. ترمینالشان شبیه فرودگاه است. کلی دم و دستگاه دارد و برای خریدن بلیط هم باید شماره بگیری و در سالن انتظار بنشینی.
بلیط را خریدم. در راه برگشت گم شدم. یعنی مسیر را اشتباه رفتم، به جای جنوب از شمال شهر سر درآوردم. هنوز هم سیستم مینیبوسهای شهرشان دستم نیامده. روی چه حسابی پول کم و زیاد میگیرند نمیدانم
اگر گذارتان به پرو افتاد یک چیز یادتان باشد. توی خیابان به حرف هیچکس اعتماد نکنید. اگر قیمت چیزی را پرسیدید مطمئنا سه برابر قیمت واقعی بهتان گفتهاند! و یا اگر مسیر اتوبوستان را نمیدانید از کمک رانندهها نپرسید چون میگویند البته که مسیرشان همانطرف است! بعد از آن سر شهر سر در میآورید و آنموقع همین آقایان یا خانمهای کمکراننده اشاره میکنند که نمیفهمند چه میگویید. قیمت مسیر تاکسیتان را هم از قبل بپرسید. چه بسا شما را در تمام شهر بچرخانند و مزد ده مسافر را یکجا از شما بگیرند!! به حرف من گوش بدهید !! تجربه دارد حرف میزند
باز هم باید بگم اگر از مرز رد شدم حتما از تجربه اتوبوس سواری شما هم استفاده میکنم :)
پاسخحذف