۱۳۸۹ اسفند ۲۸, شنبه

هفت ایرانی در کیتو!!!

یعنی از عجایب روزگار بود امروز. لوای بلوط آمده یک چند روزی همسفر باشیم، بعد یکهو یک دوستش را پیدا کرده که با سه تای دیگر آمده‌اند گشت و گذار. بهمن عزیز هم که اینجا بود. آنوقت هشت نفری ایستاده‌ایم وسط یک میدان نیم ساعت این پا و آن پا می‌کنیم که یک تصمیمی بگیریم که شام کجا برویم. به امی گفتم ببین اگر بروی ایران از این هم بدتر است!
حال و هوایمان تازه شد امشب. لوا سنجد و سمنو و سماق آورده، با شیرینی، عید خواهیم گرفت تا چشم بدخواهها در بیاید!!

۳ نظر:

  1. شما اول برای من مشخص کن به کجا عکس آپلود کنم که قابل دیدن باشه تو ایران، چشم!
    اون وبسایتی که پیدا کرده بودم اجازه‌ی لینک کردن نمی‌ده.

    پاسخحذف
  2. منم این سایتها رو نمی شناسم
    ولی شما بزار با فیلتر شکنی چیزی می بینیم
    نمی دونم چرا برای اکوادر من هیجان دارم :-)

    پاسخحذف