۱۳۸۸ بهمن ۲۹, پنجشنبه

و اما عشق

خیلی خانمانه و با اعتماد به نفس رفتم تو
- سلام. آقای رییس هستن؟
- بله، چند لحظه صبر کنین            ایستادم. تابلوهای روی دیوار رو تماشا کردم. تابلوهای نقاشی فرانسوی با موزیک فرانسوی در حال پخش هماهنگی آرامش بخش عجیبی داشت. من پر از انرژی بودم و فضا پر از عطر تازگی
صدایی پشت سرم گفت سلام. برگشتم تا بگم سـ...     به زحمت کلمه سلام رو تموم کردم. دست و پام رو یهو گم کرده بودم.
میخواستم بگم آقا! شما چقدر خوش قیافه این. آقا، چقدر این قیافه جدی شما جذابه، آقا، چه انتخاب خوبی کردین که لباسهای رنگ مشکی و خاکستری پوشیدین، چقدر بهتون میاد، میخواستم بگم آقا، شما به عشق تو نگاه اول اعتقاد دارین؟
گفتم دنبال کار هستم. میخواستم ببینم شما استخدام میکنین
لبخند کوتاه و محترمانه ای زد. گفت نه
...

۱ نظر: