هزاران برادر مرده دارم
در گورهای دسته جمعی
در خاوران
هزاران برادر گم شده دارم
در جایی که روزی
خط مقدم بود
در نبرد حق علیه باطل!
هزاران برادر دارم
در بند
در جایی که اوین مینامیدش
که جز دروازه ای آهنین
از آن ندیده ام.
گیرم هزاران هزار مرد را
به زنجیر کردید
به دار آویختید
گیرم دیگر مردی نمانده تا فریادی بلند کند
و از غیرت بگوید
و از آزادی
اما
هزاران هزار خواهر دارم
که به تصورت
در پس پرده ی حجاب خفه کردی
و در سوگ برادرش، پدرش، پسرش، به خاک عزا نشاندی
اما تو ای دژخیم
از فریاد خواهر من به خود بلرز
چون او
خواهر من است
و او شیرزن است
زن ایرانی
و ما خواهرهای خسته
پاسخحذفو برادرهای بردار...
به هر آه خسته گی
و هر استفراغ خون بر دار افتخار
پیمان ها را محکم کرده ایم...
و ما برادرهای خسته
و خواهرهای بردار...
ما همه یکی هستیم...