۱۳۹۷ مرداد ۲۱, یکشنبه

به پیش

در راستای تحقق حال خوب، دیروز یه حرکت خودجوشی زدیم که خیلی بهمون چسبید. به قول معروف هم فال بود هم تماشا. حالا داستان چی بود...
این روزها تورهای موضوعی مثل مشروطه گردی و تاریخ‌گردی تهران توسط دوستان خبره‌ی تهرانگردی برگزار می‌شه. علیرضا عالم‌نژاد و شهرام شهریار، دو تا از لیدرهایی هستن که با همراهی حمیدرضا حسینی، محقق جوان تاریخ معاصر، تورهای موضوعی تهرانگردی برگزار می‌کنن. علیرضا وقایع تاریخی رو مثل قصه تعریف می‌کنه و شهرام شهریار هم مجوز بازدید از سوراخ سمبه‌هایی رو می‌گیره که در تصور هم نمی‌گنجه! هر دوی این دو نفر از دوستان بسیار خوب من هستند و تور هر دو رو تایید می‌کنم. 
اما!
اما ما که تور نرفتیم! یعنی در واقع من دو سه سال پیش از هر دوی این دوستان پرسیده بودم که مشروطه گردی نمی‌ذارین؟ اونموقع مقتضای زمان و مکان اجازه نمی‌داد. حالا که این دو عزیز تور برگزار می‌کنن، من تور نمی‌رم. اه چقدر این مقدمه کشدار شد... 
دیروز طی یک حرکت خود جوش من و یکی از دوستانم که همیشه پایه‌ی پیاده‌روی و شهر گردیه، زدیم و رفتیم مشروطه‌گردی فصل فتح تهران. در واقع از در خونه‌ی خودم شروع کردیم چون خونه‌ی من خیلی نزدیک به سفارت انگلیسه و بعد مسیر رو ادامه دادیم به سمت میدون بهارستان، از اونجا مدرسه سپهسالار، بعد به سمت پامنار و بازار و مسجد شاه و از جلوی کاخ گلستان دور زدیم و برگشتیم به سمت بالا. البته هیچکدوم از این مکانها رو بازدید نکردیم چون بعد از ساعت تعطیلی راه افتاده بودیم ( به امید خنک شدن هوا ولی لامصب خیلی گرم بود دیشب). اما، کاری که کردیم این بود که تو مکانهای مهم می‌ایستادیم و وقایع تاریخی رو از روی اینترنت پیدا می‌کردیم و می‌خوندیم. تعدادی هم عکس داشتیم که خب خیلی قابل تشخیص نبودن که دقیقا کجا هستن، ولی همین که تهران اونموقع رو با اون درختهای بلند چنار با تهران الان مقایسه می‌کردیم برامون جالب بود. خوندن آخر و عاقبت هر کدوم از سران مشروطه خواه و مشروعه خواه هم خودش داستان جالبی بود. 
خلاصه اینکه این اصلا یه کار پژوهشی عمیق نبود، ولی یه اقدام کارآگاهی بود که خودمون رو درباره‌ی اتفاقاتی که در یکی از مهمترین رویدادهای تاریخ معاصر افتاده مطلع‌تر کنیم، و همین کارآگاهی بودنش بسیار بسیار بهمون چسبید. 
فعلا که خیلی به تاریخ مشروطه علاقمند شدیم. یه مدتی مطالعه درباره‌ش و پیدا کردن عکسهاش مشغولمون خواهد کرد. احتمالا پیاده‌روی رو گسترش بدیم و جاهای دیگه‌ای رو هم بریم. باغشاه، امامزاده یحیی، سرپولک، حتی شاه‌عبدالعظیم.  امروز هم از کتابخونه‌ی عمومی دوتا کتاب تاریخ تحولات سیاسی و روابط خارجی ایران امانت گرفتم. حالا تا کی حواسم به یه کار هیجان انگیز دیگه پرت بشه و این پروژه رو فراموش کنم... 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر