این جریان ساختن مسجد در کنار مخروبهی برجهای دوقلو موضوع خیلی جالبیه. موضوعی که آزادی بیان و آزادی عقیده در امریکا رو به چالش میکشه. موضوعی که تعصبهای پنهان شده رو بیرون میکشه. کمتر کسی در اینمورد سکوت میکنه. همه اظهار نظر میکنند. موافق یا مخالف. شاید این یکی از تنها موضوعاتی باشه که در امریکا توی این سالهای اخیر، باعث شده مردم بیتفاوتی رو کنار بگذارند.
از طرفی متعصبهای ضد اسلام رو داریم. کسانی که فکر میکنند مسلمونها همه تروریستند. این آدمها بالاخره بهانهای بهشون دست داده که تعصبهای ضد اسلامی خودشون رو فریاد بزنند.
از یه طرف دیگه کسانی رو داریم که برای مسلمونها مثل بقیه ادیان این حق رو محفوظ میدونند که معبدشون رو هرجایی که بخوان بسازن. اینها کسانی هستند که میگن قانون اساسی بر پایهی این آزادیها بنا شده. امریکا بخاطر همین آزادیها امریکاست.
واقعیت اینه که قانون اساسی امریکا هم بینقص نیست، و سیستم در بعضی موارد احساسی عمل میکنه. الان این دوگروه، هر دو خودشون رو وطنپرست میدونن و عقیدهی هر دو محترمه. هر دو گروه جلوی گراند زیرو تجمع میکنن و هر دو گروه سرود امریکا رو میخونن. جالب اینجاست که هر خبرگزاریای بر حسب احساسات و عقاید بنیادینش از این ماجرا برداشت میکنه. موافقها به نفع خودشون و مخالفها به نفع خودشون. اما تصویرهای واقعیتر رو باید تو فیلمهای غیر حرفهای مردم روی یوتوب جستجو کرد. روشی که در واقع مردم ایران همهگیر کردند. البته همین شهروندهای فیلمبردار هم عقیدهی شخصیشون رو در فیلمبرداری و آپلود فیلمها دخالت میدن اما اینجا دیگه خبری از تحلیل سیاسی نیست. خبری از تبلیغات نیست. اینجا باید خودتون بنشیند فیلمها رو ببینید مطالب وبلاگها رو بخونید و کلاهتون رو قاضی کنید.
راستش من از حمایت اوباما از ساخت این مسجد خوشحال شدم. این حمایت در واقع احساسات متعصبانهی خیلیها رو رو کرد. تعصبهای مذهبی، نژادی و ملّی. این حمایت داره همهی امریکاییها (از متولدین اینجا تا مهاجرین) رو به چالش میکشه که دراینباره فکر کنن و تصمیم بگیرن که حق با کدوم گروهه. چون به نظر من، مردم امریکا توی دنیای شخصی خودشون غرق شدهن و فکر میکنن مسایل دنیا خیلی دورتر از اونهاست. تنها واقعهای که اونها رو تکون داده یازده سپتامبر بوده و حالا تصمیم ساخت این مسجد، شاید توجه اونها رو به مسائل دنیای اطرافشون بیشتر کنه. شاید اونها رو به فکر بندازه که دموکراسی معنیش چی بود، و هزینهش تا چه حده.
از طرفی متعصبهای ضد اسلام رو داریم. کسانی که فکر میکنند مسلمونها همه تروریستند. این آدمها بالاخره بهانهای بهشون دست داده که تعصبهای ضد اسلامی خودشون رو فریاد بزنند.
از یه طرف دیگه کسانی رو داریم که برای مسلمونها مثل بقیه ادیان این حق رو محفوظ میدونند که معبدشون رو هرجایی که بخوان بسازن. اینها کسانی هستند که میگن قانون اساسی بر پایهی این آزادیها بنا شده. امریکا بخاطر همین آزادیها امریکاست.
واقعیت اینه که قانون اساسی امریکا هم بینقص نیست، و سیستم در بعضی موارد احساسی عمل میکنه. الان این دوگروه، هر دو خودشون رو وطنپرست میدونن و عقیدهی هر دو محترمه. هر دو گروه جلوی گراند زیرو تجمع میکنن و هر دو گروه سرود امریکا رو میخونن. جالب اینجاست که هر خبرگزاریای بر حسب احساسات و عقاید بنیادینش از این ماجرا برداشت میکنه. موافقها به نفع خودشون و مخالفها به نفع خودشون. اما تصویرهای واقعیتر رو باید تو فیلمهای غیر حرفهای مردم روی یوتوب جستجو کرد. روشی که در واقع مردم ایران همهگیر کردند. البته همین شهروندهای فیلمبردار هم عقیدهی شخصیشون رو در فیلمبرداری و آپلود فیلمها دخالت میدن اما اینجا دیگه خبری از تحلیل سیاسی نیست. خبری از تبلیغات نیست. اینجا باید خودتون بنشیند فیلمها رو ببینید مطالب وبلاگها رو بخونید و کلاهتون رو قاضی کنید.
راستش من از حمایت اوباما از ساخت این مسجد خوشحال شدم. این حمایت در واقع احساسات متعصبانهی خیلیها رو رو کرد. تعصبهای مذهبی، نژادی و ملّی. این حمایت داره همهی امریکاییها (از متولدین اینجا تا مهاجرین) رو به چالش میکشه که دراینباره فکر کنن و تصمیم بگیرن که حق با کدوم گروهه. چون به نظر من، مردم امریکا توی دنیای شخصی خودشون غرق شدهن و فکر میکنن مسایل دنیا خیلی دورتر از اونهاست. تنها واقعهای که اونها رو تکون داده یازده سپتامبر بوده و حالا تصمیم ساخت این مسجد، شاید توجه اونها رو به مسائل دنیای اطرافشون بیشتر کنه. شاید اونها رو به فکر بندازه که دموکراسی معنیش چی بود، و هزینهش تا چه حده.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر