۱۳۸۹ شهریور ۵, جمعه

سرزمین مقدس ۲

در شهر کوزکو آمادگی پرداخت هزینه‌ها رو داشته باشین. شهر از ۱۹۸۳ میلادی جزو میراث جهانی شده و به‌همین خاطر پر از توریسته. هرجایی هم که توریستی باشه باید منتظر افزایش قیمت و مخارج بی‌خود بود. اینجا ممکنه یه ظرف پاستا به قیمت شیکاگو براتون آب بخوره. برای ورود به هر محل تاریخی باید دست به جیب شد. قیمتها به سرعت بالا میرن، طوری که کتاب راهنمای چاپ چندماه پیشمون تو خیلی جاها عقب می‌موند. برای تخفیف گرفتن از تورها بهترین راه کارت دانشجویی بین‌المللیه. راحت صد دلاری به نفعتون میشه. از Plaza de Armas میرین به یه خیابون پهن به اسم Avenida del sol یا خیابون خورشید. قبل از رسیدن به کُری‌کانچا دفتر امور توریستی هست که میتونین بلیط بازدید از مکانهای باستانشناسی و موزه‌ها رو خریداری کنین. بلیط یه صفحه نقشه‌ست که طرحی از مکانهای دیدنی رو داره و با بازدید از هر قسمت، طرحش رو با پانچر سوراخ می‌کنن. اگه مثل ما اهل بازدید همه‌ی دیدنی ها باشید، تا آخر روز نقشه‌تون کاملا سوراخ سوراخ شده!
توی همین کوزکو که هستین، باید مقدمات رفتن به ماچوپیچو رو هم فراهم کنین. کوهنوردی و کمپ سه روزه، یا سفر با قطار. هر دو سفر پر خرج هستند. برای کوهنوردی حتما باید با راهنما برین. گم شدن یا نشدن مطرح نیست، پول دادن مطرحه. سفر قطار هم گرونه. اما ارزش دیدن ماچوپیچو بیش از اینهاست. توضیحات سفر به ماچوپیچو رو به پست دیگه‌‌ای موکول می‌کنم.
برای دیدن خیلی از دیدنیهایی که بلیطش رو دارید، میتونید تور بگیرید. راه مورد علاقه‌ی من نیست اما همسفر بهم قبولوند که برامون ارزونتر تموم میشه، علاوه بر اون، وقت زیادی هم نداشتیم. مینی‌بوس تور شما رو به همه این محلها می‌بره و راهنما توی هر کدوم از موزه‌ها براتون به زبانهای اسپانیولی و انگلیسی توضیح میده.
ساکسای‌وآمان Sacsayhuaman  یا Saksaq Waman منطقه‌ی وسیعی در ارتفاعات شهر کوزکوست که به اندازه شهر دیوارهای پازل شده داره، اما در اندازه‌های بسیار بزرگتر. داستانها می‌گن از این محل تا کُری‌کانچا یه تونل مخفی هست. دوازده سال پروژه‌ی باستانشناسی برای این منطقه برنامه ریزی شده که الان توی سال سومش هستند. 
ساکسای‌وامان
هنوز مشخص نشده که این سنگهای چند تنی چطور به این منطقه آورده شده و روی هم سوار شدن. باستانشناسها بر سر علت ساختن این منطقه با هم اختلاف دارن. یه عده می‌گن اینجا برای محافظت از شهر ساخته شده، یه عده می‌گن از اینجا قرار بوده به عنوان خانقاه استفاده بشه، و گروه جدیدی هم می‌گن که این منطقه ساخته شده تا طرح پوما که شهر کوزکو رو در بر می‌گرفته کامل بشه. این گروه آخر ادعا می‌کنن که تصاویر هوایی، برنامه ریزی سازندگان پایتخت برای درآوردن شکل پوما از کل شهر رو نشون میده. البته من نمونه‌هایی از استفاده از طبیعت برای نشون دادن اشکال مهم از جمله سر مرد مبارز و پوما و کرکس رو دیدم. بنابراین باور اینکه کل شهر قرار بوده از بالا به شکل پوما دیده بشه کار مشکلی نیست.
آیرین جلوی یکی از بزرگترین سنگهای برش خورده‌ی مجموعه
توی این بازدیدها، به مناطق صعب‌العبوری رفتیم که اینکاها برای مومیایی کردن و دفن افراد مهم استفاده می‌کردن.
وقتی از کنار این سنگهای تراشیده شده که به عنوان میز مومیایی استفاده می‌شدن رد می‌شدیم، همسفر به من می‌گفت ببین، داریم روی تاریخ دست می‌کشیم!
منطقه‌ی کوزکو منطقه‌ی فراوانی آبه. از هر صخره و دیواری یه چشمه بیرون زده و اینکاها که آب رو خیلی با ارزش میدونستند، برای اون زیارتگاه و طبقات می‌ساختند. می‌گن آب کوزکو زندگی جاودان می‌ده. راهنمای ما به شوخی می‌گفت، فکر می‌کنین من پنجاه سالمه؟ نه، من صد و پنجاه سالمه، اما پنجاه ساله دیده میشم!!
طبقات و چشمه‌ها
یاما (اشتباهی می‌گن لاما)
اگر توی عکس بالا دقت کنید مجسمه‌ی سفید مریم مقدس رو می‌بینید. در همه‌ی شهرهای امریکای جنوبی، بزرگترین و با هیبت ترین مجسمه متعلق به عیسی و مریمه، طوری که از همه جای شهر دیده بشه. این شدت تعصب مردم این کشورها رو به دیانت مسیح نشون میده.
پیساک Pisac منطقه‌ای کمی دورتر از کوزکو، بخاطر زمینهای طبقاتی کشاورزیش معروفه. جایی که نشون میده اینکاها چطور تو کشاورزی تو زمینهای شیب دار مهارت پیدا کردن. لابد میدونید که سیب زمینی و فلفلهای سبز تند از این منطقه اومدن اما شرط میبندم نمی‌دونین بیش از صد نوع سیب زمینی تو بازارهای محلی پرو وجود داره!
مزارع طبقاتی پیساک
اسپانیاییها چون باید همه جا کار رو خراب کنن، به مردم محلی دستور دادن که گندم و جو بکارن و به این شکل حاصلخیزی زمینهای مزروعی به مرور از بین رفت
البته هرجا که قدم میگذاشتیم بناهای بی‌نظیراینکا پابرجا بودند
پیساک
در هر منطقه‌ی تاریخی سنگهایی وجود دارند که علاوه بر نشون دادن دقیق جهت شمال و جنوب،
 روزهای اول فصلها رو با استفاده از سایه نشون میدن.


این چشمه و سنگی که جلوش بود هم چیز عجیبی بود. راهنمای ما انگشتش رو در عرض آبی که سرازیر بود کشید و آب قطع شد. وقتی این حرکت رو تکرار کرد، آب دوباره سرازیر شد. دوتا نگهبان گردن کلفت مراقب بودند که توریستهای فضول به چشمه‌ی جادویی نزدیک نشن!
میتونین سر مبارز اینکا رو توی این صخره ببینین؟
و اعجاب اینکا ادامه داشت، تو دیوارهای ارتفاعات صعب‌العبور
تا سنگهایی که کاملا بی نقص بودند و آدم رو از اینهمه مهارت گیج می‌کردن
و زیبایی ادامه داشت، در دهکده‌ای که روی ویرانه‌های اینکا ساخته شده بود. دهکده‌ی اویانتای‌تامبو Ollantaytambo که
همه‌ی خونه‌هاش نصف اینکا بودن و نصف امروزی

۱ نظر: