۱۳۹۲ مهر ۱۳, شنبه

کرمان

از دیشب بدحالم. تب نداشتم، اما از درون داغ و به هم ریخته بودم. تا صبح خوابهای پریشان می‌دیدم. صبح که رفتم اداره‌ی میراث کرمان و بعد به قرار ملاقات بعدی رسیدم، بی‌حال بودم، خودم را کشان کشان رساندم خانه. حمام کردم و به اتاق رفتم که دراز بکشم. از دیدن چشمهایم که قرمز شده بودند تعجب کردم. نمی‌دانم چه مرضی به جانم افتاده. نیم ساعت خوب و سرحالم، بعد یکمرتبه همه‌ی انرژی‌ام تحلیل می‌رود و می‌افتم روی مبل. به شوخی گفتم معلوم نیست توی فالوده‌های دیروز چی ریخته بودند. 
دیروز به اتفاق دخترعمو و همسرش رفتیم ماهان. هوا بسیار دلپذیر بود. عصر را در باغ شازده گذراندیم. بعد از غروب سری زدیم به شاه نعمت الله. از دیروز خاطرات سنگین شده روی سینه‌ام. دلم می‌خواست آنجا بمانم.
عکس‌العمل دیگران نسبت به اینکه از آلمان آمده‌ام متفاوت است. اول اینکه بی‌برو برگرد فکر می‌کنند روی گنج نشسته‌ام، اگر از سایر سفرهایم بگویم هم که این مسئله برایشان اثبات می‌شود. باور نمی‌کنند که دانشگاه هیچ بودجه‌ای برای اینگونه سفرهای تحقیقاتی ندارد، فکر می‌کنند دروغ می‌گویم، می‌خواهم سرشان را کلاه بگذارم، وقتی می‌گویم دنبال کار تدریس هستم خنده‌شان می‌گیرد. ترجیح می‌دهم سکوت کنم، چون به هر حال واقعیت توی کله‌شان نمی‌رود. از بخش مالی که بگذریم، آلمان و یونسکو هر دو کلمات سنگینی هستند. بعضی‌ها را به وحشت می‌اندازند طوری که بدون سئوال کردن شروع می‌کنند توضیح دادن همه چیز. درباره‌ی کارهای انجام شده، انجام نشده، درباره‌ي بودجه‌ها توضیح مفصل می‌دهند. بعضی بدبین می‌شوند و سعی می‌کنند همه چیز را مرموز جلوه بدهند. که فلان بودجه غیب شد، یا فلان کار بدون دلیل موجهی خوابید، شما هم دنبالش را نگیرید. بعضی هم از دستم فراری می‌شوند، تا وقتی توی دفترشان نشسته‌ام آفتابی نمی‌شوند. تلفن می‌زنند به آبدارچی ببینند من کی می‌روم. این احساس بازرس بود یک جورهایی سرگرم کننده است!
اگر حالم بهتر شود، فردا به شهر بابک و میمند می‌روم.
 

۳ نظر:

  1. بگو چرا از دیشب هی دلم شورتو میزد!
    هی گفتم زنگ بزنم بعد جواب میدادم بذار راحت باشه کرمان داره حسابی خوش میگذرونه...
    نبینم مریض بشی دوست جون...

    پاسخحذف
  2. خوب شدم دوست جون. بادمجون بم آفت نداره :)

    پاسخحذف
  3. اه اه اینا که همه فامیل درومدن مارو گذاشته بودید سر کار داشت گریمون در میومد کلکا خوب بلدید سر کار بگذاریدا...

    پاسخحذف