۱۳۸۹ بهمن ۱۶, شنبه

بلایای سفر

در این‌مکان، در و پیکر همه ساختمانها باز است. همه‌ی سال هوای معتدل ابتدای تابستانی دارد و گاهی باران. جک و جانور هم می‌بارند از زمین و آسمان. توی اتاق نشسته‌ای داری کتاب می‌خوانی، دوتا گنجشک می‌آیند آنقدر در کنارت ورجه وورجه می‌کنند که حواست به کلی برود به سمت آنها. کوله‌پشتی ات را از روی زمین بر می‌داری یک مارمولک به سرعت از دیوار می‌رود بالا. در کنار همه‌ی اینها، یک حشره‌ی نامرئی هم پیدا شده که به پاهای من علاقه پیدا کرده. آنقدر پاهایم را نیش زده که نمی‌توانم کفش بپوشم. سر در نمی‌آورم، اگر فقط یک شب بود می‌گفتم وقت نداشته به جاهای دیگر بدنم سر بزند. اما سه شب پیاپی فقط به کف و روی پایم نیش زده و خارشش خیلی اذیت می‌کند بدمصب!
فردا دارم از این شهر می‌روم. اما از طرفی از رویارویی با حشرات منطقه‌ی کاراییب می‌ترسم! چندنفر پیشنهاد کرده‌اند ویتامین ب کمپلکس مصرف کنم که حشره‌ها را می‌راند، محلی‌ها هم یک جور ماده‌ی ضد حشره می‌فروشند که شبیه صابون است و می‌گویند اثر دارد. فکر می‌کنم برای یکی دوماه آینده بوی حشره کش بدهم اما اگر اینها اثر کند، بویش را می‌خرم به خلاص شدن از خارش پوست.

۱ نظر:

  1. salam
    man taze safaram be amricay jonobiro shoro kardam va alan to Quito hastam,khili khushhal misham age baham dar tamas bashim va betonam az tajarobetun estefade konam.
    makhsosan ke man 1kalame ham spanish balad nistam.
    ba sepas faravan.
    Bahman Tavili
    bahmantavili8@yahoo.com

    پاسخحذف