یک جایی بیرون شهر یک موزه ساخته بودند که نحوه زندگی ناواهوها را در قدیم نشان میداد. ناواهو، یکی از اقوام بومی منطقهی چهارگوشه است که صاحب این منطقه در شمال آریزونا بودهاند. پیش از آنها قوم دیگر در این منطقه بود، که ناواهوها به آنها میگویند آناسازی، یا دشمنان دیرین. قوم دیگر منطقه، هوپیها، اعتقاد دارند که نوادگان آن قوم قدیم هستند، و به آنها میگویند مردمان پیشین، و از کلمهی آناسازی خوششان نمیآید. خب حق هم دارند. اما هنوز مشخص نیست که اینها واقعا با همان قوم قدیم قوم و خویش بوده باشند. پس فعلاً تا مشخص شدن آزمایشات ژنتیک ما اینها را از همدیگر جدا میکنیم. ناواهو، آناسازی و هوپی. همهی اینها در یک دستهی بزرگتر قرار میگیرند که به تمدن منطقهی جنوب غرب آمریکا یا پوئبلو معروف است. این را بیشتر توضیح خواهم داد.
در کنار این مجموعهی موزهطور که هیچکس هم دور و برش نبود، یک سری صخرههای قرمز عالی قرار گرفته بودند که کسی بخاطرشان تور برگزار نمیکرد. چند ساعتی را اینجا پلکیدیم و عکس انداختیم.
|
عکس را میشناسید؟ |
|
سد درهی گلن که دریاچهی پاول پشتش تشکیل شده |
|
و چقدر گلن کنیون را دوست داشتم |
|
گلن کنیون |
یکبار هم نزدیکی شهر رفتیم به یه جادهی فرعی تا غروب آفتاب را در کنار صخرهی تنها باشیم.
|
صخرهی تنها در آخرین اشعههای خورشید |
و اما دیدنی دیگر نزدیک این منطقه، آن پیچ نعل اسبیست که همه باید بروند به آن سر بزنند و با آن عکس بگیرند، که آن هم به عنوان بخش توریستی دیگری از سفر ما تیک زده شد. جمعیتی که برای دیدن پیچ نعل اسبی آمده بودند، آنهم در جایی که هیچ امکاناتی نداشت، نشان از این بود که شبکههای اجتماعی چقدر سریعتر از زیرساختها به منطقه میرسند.
|
گول این آرامش ظاهری توی عکس را نخورید. سمت چپ ما پر بود از توریستهای چینی و غیر چینی که داشتند در زوایای مختلف عکس میگرفتند |
از پیج به سمت یوتا و کلروادو رفتیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر