۱۳۹۰ تیر ۱۵, چهارشنبه

اکوادر

در اکوادر هستم و به شدت در مضیغه‌ی اینترنت. هنوز کاری پیدا نکرده‌ام و از طرفی دلم نمی‌خواهد در کیتو بمانم. به همراه دوستم به ساحل اقیانوس آرام می‌رویم. برنامه‌هایی داریم که شاید در اکوادر ماندگارمان کند. اما هنوز نمی‌دانیم.

یکشنبه‌ی گذشته به دعوت خانواده‌ای مهربان به کشتزار نیشکر در پکتو رفتیم. ساعتها در نی‌زار راه رفتیم، پدر خانواده‌ی میزبان درباره‌ی کشت نیشکر و یوکا* برایمان توضیح می‌داد. ساقه‌های یوکا را با مشته* خرد می‌کرد و بعد به ما می‌گفت ریشه‌ی یوکا را از زمین بیرون بکشیم. مثل بلیط بخت‌آزمایی بود، بعضی ریشه‌ها تنها یک غده داشتند و بعضی تا هفت هشت غده. از ساقه‌های خرد شده هم برای رشد گیاه جدید استفاده می‌کردند و می‌گفتند بعد از شش ماه محصول می‌دهد. یکجور گیاه دیگر هم بود که به آن سیب زمینی چینی می‌گفتند. شبیه به شلغم اما کرم رنگ. یوکاها و سیب زمینی چینی را روی آتش آب پز کردیم و همراه گوشت کبابی ناهار صرف کردیم. بعد از ظهر هم توی سایه نشستیم و ساقه‌ی نیشکر مکیدیم. علاوه بر آن چند کیسه پرتقال هم چیدیم که واقعا دست پر به کیتو برگردیم. روز بسیار خوبی بود که البته با نیش پشه همراه بود.

* Yuca گیاهی که مثل سیب زمینی ریشه‌های غده‌ای دارد. خام آن خیلی سفت و سخت است اما وقتی پخت به نرمی سیب زمینی می‌شود. در سوپها، یا به صورت آب‌پز در کنار برنج، و یا به صورت آب‌پز و بعد سرخ کرده مصرف می‌شود.
* Machete کاردهای بزرگ و شمشیر شکل که در مناطق استوایی استفاده‌ی بسیاری دارد و حتما در فیلمها دیده‌اید.

۹ نظر:

  1. امیدوارم زود کار پیدا کنی.

    پاسخحذف
  2. سلام فرا جان.امیدوارم هر چه زودتر یک کار خوب پیدا کنی که فکرت ار نظر مادی آزاد بشه و فقط متمرکز بشی رو سفر و آگاهیهایی که انتظارت رو میکشن.

    پاسخحذف
  3. سلام

    آرش نورآقایی هستم. مطالبتان را دنبال می کنم و لذت می برم. ک.فق باشید.

    پاسخحذف
  4. پرِ كاهي شده
    مسافرِ باد
    ...

    مشتاقانه نوشته هاتون رو دنبال مي كنم.
    موفق باشيد.

    پاسخحذف
  5. دوست عزیزم سلام
    دو روزی هست که نشستم و وبلاگ شما را می خوانم و البته غرق لذت و شعف می شوم
    من در جمهوری دومنیکن زندگی می کنم . مطمئن هستم که این نقطه از آمریکای لاتین هم با تاریخ و زیبایی های فراوانش برای شما باید جالب باشد و دیدم که تا پاناما هم آمده اید اما گذرتان به دومنیکن نیفتاده است. می خواستم از شما دعوت کنم البته نه تعارف ایرانی بلکه دعوت یک دوست به دوستی دیگر که به اینجا هم بیایید . من خوشحال می شم توی این سفر شما رو همراهی کنم و با هم به جاهای مختلف دومنیکن سفر کنیم
    اسم من رودابه است. شماره تماس و ایمیل رو هم براتون می ذارم و بی صبرانه منتظر دیدار شما هستم
    8298472802 001
    rodabehs@yahoo.com
    sonrisalatina.wordpress.com

    پاسخحذف
  6. سلام
    بارها شده که به فکر سفر به جایی افتادم اما انقدر بهش فکر کردم که یا منصرف شدم یا خسته ویا انقدر وقت گذشته که فرصت از دست رفته.اکثر موقع ها هم دنبال یکی میگردم که باهام همراه بشه که این اتفاق هم نمی افته.کلا خیلی به سختی به سفر میرم.علیرغم اینکه خیلی دوست دارم برم.نمی دونم چه کار کنم که این سختی از بین بره!
    شما پیشنهادی برای من دارید؟شاید مشکل خیلیها باشه.
    سپاس

    پاسخحذف
  7. امیدوارم کار پیدا کرده باشی و حالت هم خوب باشه.

    نازی! ایندفعه هم پشه ها ردیابیت کردند؟

    پاسخحذف
  8. چطور کار پیدا می کنی؟ اصولا چه کارهایی رو آدم راحتتر می تونه پیدا کنه؟ به وضعیت فرهنگی اقتصادی اون کشوری که داری میری بستگی نداره؟
    مردها تو کار پیدا کردن راحتترند یا خانومها؟ کار مزرعه همیشه پیدا میشه؟ ممکنه یک ماه جایی بمونی برای کار پیدا کردن یا مزد گرفتن؟

    پاسخحذف
  9. رودابه. ممنونم از دعوتت. فعلا که برنامه‌ای ندارم ولی حتما بهت اطلاع می‌دم.

    علیرضا. شما برو دنبال چیزی که واقعا دوستش داری و همتش رو داری.

    زهره سادات. نه عزیزم کار پیدا نکردم و برنامه‌م یه کم قاطی شده. یه سر می‌رم امریکا. بعدش هم خدا می‌دونه از کجا سر دربیارم.

    مهدی. چون برای مدت کوتاهی کار می‌کنم کارهای پیش پا افتاده راحت‌تر پیدا می‌شن. علاوه بر اون، با ویزای توریستی کار کردن غیر قانونیه، پس نمی‌شه به شرکتها و کمپانیهای بزرگ رفت مگر اینکه ویزا رو به بیزنس تغییر بدی که اونم خرج داره و اگر کار خوبی پیدا نکرده باشی صرف نمی‌کنه. از کسانی که بیزنس شخصی و کوچیک دارن تقاضا می‌کنم. آره، برای یکماه یا چند هفته کار می‌کنم. الان دنبال کار تدریس انگلیسی هستم. موفق باشی.

    سروش، آرش، رضا، ممنون از لطفتون.

    پاسخحذف