۱۳۹۶ خرداد ۲۱, یکشنبه

باجگیران

همین که یک شهر مرزی اسمش باجگیران باشد خودش سفر را جالب می‌کند. نه؟ ویکیپدیا عبارتی را از اداره‌ی گمرک جمهوری اسلامی ایران نقل می‌کند درباره‌ی باج گیرهای استخدام شده در دوره‌ی قاجار که مامور گرفتن سهم دولت از مرز عشق آباد شده بودند، اما من نتوانستم در وبسایت گمرک صحت و سقم این مطلب را پیدا کنم. 

به سوی باجگیران
به هر حال، باجگیران این شهر بسیار کوچک لمیده در نقطه‌ی صفر مرزی، فضای جالبی داشت. یک خیابان اصلی و تعداد کمی جمعیت و چند زن ترکمن مسافر که مینی‌بوسی به دنبال تک تکشان می‌رفت تا از فروشگاههای محدود شهر جمع آوری‌شان کند. در این حال دو سه تا مغازه هم تبدیل به ستاد تبلیغاتی کاندیداهای ریاست جمهوری و شوراها تبدیل شده بود که حال و هوای جالبی به این شهر کوچک می‌داد.
گوشه‌ای از ستاد آقای روحانی

صرف چای در ستاد آقای روحانی :)

مش قربون و قهوه‌خانه‌اش یکی از بهترین اتفاقاتی‌ست که می‌تواند برای یک شهر کوچک مرزی بیفتد. مردی دنیادیده که در بسیاری از نقاط ایران زندگی کرده بود و بعد از انقلاب باجگیران را برای زندگی انتخاب کرده بود تا با خانواده‌اش در صلح و آرامش باشد

مش قربون برایمان از قدیمها گفت، در زمان ریاست جمهوری آقای رفسنجانی، وقتی باجگیران مرز مهمی محسوب می‌شد و کامیونهای ترانزیت از آن رفت و آمد داشتند. عجیب بود که ما بعد از خروج از قوچان هیچ کامیون ترانزیتی در راه ندیده بودیم. 

خانمهای ترکمن منتظر آمدن مینی‌بوس و بازگشت به ترکمنستان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر