۱۳۹۴ آذر ۲۱, شنبه

موسیقی شعر است که مرا زنده نگاه داشته

فکر نمی‌کنم بتوانم همایون شجریان را بخاطر آلبوم مستور و مستش ببخشم. باید در واقع این را نسبت به آهنگساز این آلبوم بگویم ولی نمی‌شناسمش. اما از همایون با پیشینه‌ی ادبی و موسیقایی‌اش انتظار نداشتم راضی بشود شعرهایی به این نابی را با تنظیم‌هایی به این بی‌ربطی اجرا کند. آهنگ شعر با ملودی‌ای که روی آن گذاشته شده نمی‌خواند. اشعار قطعه‌ها انگار توی قفس‌اند. من شنونده انگار توی قفسم. آهنگساز همه چیز را اشتباه گرفته. به نظرم باید آهنگساز فیلم باشد، نه آلبومی با اشعار حافظ و مولوی و عطار.
 در ویکی پدیا نوشته «در این آلبوم همایون شجریان در یک همکاری دیگر با نوازندگان آمریکایی آثاری از شاعران کلاسیک ادبیات پارسی را ارائه کرده است. هدف تولید این آلبوم شناساندن بهتر شعر و عرفان ایرانی در دنیا عنوان شده است.» اگر دست من بود می‌گفتم می‌خواهم با شعر و عرفان ایرانی به سبک فیلمهای هالیوودی آشنا نشوند! والا!
من همایون را دوست دارم. با بعضی از ترانه‌هایش هفته‌ها را سر می‌کنم. وقتی دوست دارد کار جدیدی انجام بدهد درکش می‌کنم. اگرچه او هیچوقت نامجو نمی‌شود، اما اغماض می‌کنم و تعداد آهنگهایی که از او دوست دارم آنقدر زیاد هستند که بگویم همایون شجریان از خواننده‌های مورد علاقه‌ام است. اما مستور و مست، فاجعه بود.

قطعه‌ی توبه‌شکن از آثار مورد علاقه‌ام از همایون است. امیدوارم شما هم لذت ببرید. 



این قطعه‌ی بعدی هم بخاطر ارادتی که به علیرضا قربانی دارم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر