۱۳۹۴ مرداد ۱۲, دوشنبه

رنگ زندگی

هفته ی گذشته برای همایش شترداران ایران رفته بودیم به ییلاق عشایر شاهسون، خاستگاه شتر دوکوهان در نزدیکی سرعین. متاسفانه مسیر رفت و برگشت بین تهران و سرعین را در شب گذراندیم و نتوانستم به وصال مناظر جاده ای برسم. از سرعین تا ییلاق را هم بر بالای نیسان آبی رنگ رفتیم و چندین بار نزدیک بود ملک الموت را به چشم ببینیم. اما با اینهمه حضور در بین عشایر طایفه ی تکله یادگاری شد که در این گنبد دوار بماند. برنامه بسیار فشرده و بی استراحت بود، اما همه چیز زمانی برایم پر رنگ تر شد که ریش سفیدان تکله به محل آمدند تا ببینند در قلمروشان چه خبر است و چه کسی می آید و چه کسی می رود. منهم فرصت را مغتنم شمردم تا به جای گوش دادن به صحبتهای دولتی ها، به چادر مجاور آلاچیق میزبان بروم و در فضایی که بی شباهت به فضای پدرخوانده نبود در خدمت بزرگان قوم بنشینم و افسوس بخورم که چرا ترکی نمی دانم. حاج بایرام و حاج امین دولتخواه از اینکه از آنها عکس انداخته ام تشکر کردند و تاکید کردند که اسمشان را بنویسم. دیدار آنها ایده ی چاپ اولین کتاب عکسم را کلید زد، و امیدوارم هر چه زودتر این ایده را به انجام برسانم و کتابی از عکسهای این بزرگان را برایشان بفرستم. شاید این حرکت باعث شود به چندهزار عکس دیگرم سری بزنم و اقدامی جدی درباره شان انجام دهم.

۵ نظر:

  1. سلام.
    اميدوارم کتاب‌ به‌زودی منتشرشود.
    هميشه خوب و سالم باشيد.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. والله اگر تمام ايده ها به مرحله ى عمل مى رسيد خيلى خوب بود.

      حذف
  2. مدیونی قبل اینکه عکسای بارسلونا رو بهم بدی، چاپشون کنی :)))))))

    پاسخحذف