۱۳۹۳ آذر ۸, شنبه

امسال هم ایران دست خالی از اجلاس ثبت میراث ناملموس برگشت. صحبتهای آقای طالبیان را خواندم. شباهت به صحبتهای آقای پرمون در سال گذشته داشت. برای من که از دور به مسئله نگاه می‌کنم این اتفاقات متوالی قبل از هر چیز نشانه‌ی عدم توانایی ما در مدیریت است. از مدیریت آن میراث گرفته تا مدیریت پرونده‌ای که برای ثبت می‌رود.
کشورهای دیگری تقاضا کرده‌اند که در ثبت پرونده‌ی باران‌خواهی مشارکت کنند و این میراث به صورت چندملیتی مطرح شود. به نظرم این بهترین اتفاقی‌ست که می‌تواند برای یک میراث ناملموس بیفتد. فرهنگ چیزی‌ست که حد و مرز ندارد و باید هر چه بیشتر بر این مسئله تاکید شود. دليلى ندارد كه يك سنت فرهنگى وارد دنياى رقابت آنهم در سطح جهانى شود. اما مرزها در اين رابطه آنقدر محوند كه تصميم گيرى درباره ى اينكه مرز كجا باشد كار بسيار مشكلى ست. شايد يكى از علل پرطرفدار بودن ميراث جهانى و كم طرفدار بودن ثبت ميراث ناملموس در كشورهاى اروپايى همين باشد: مرزها قابل تشخيص نيستند و نمى شود روى ميزان سود مالى آنها حساب و كتاب كرد. 
اما همزمان مسئله‌ی دیگری مطرح می‌شود، کمیته‌ی میراث ناملموس نگران نمایشی شدن آداب و آیینهاست. این مشکل تنها برای ایران نیست، ایران هنوز مقصد مطرحی برای گردشگری نشده، و بسیاری از کشورها با مسئله‌ی نمایشی شدن آداب و آیین‌هایشان روبرو هستند. به نظرم این نگرانی یونسکو کاملا به موقع مطرح شده چون علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد.
اگرچه از رد شدن براى دومين سال پياپى دلگير و بلكه عصبانى شده ام، اما از طرف ديگر بيشتر روى نياز ميراث فرهنگى به آموزش و استفاده از كادر متخصص اعتقاد پيدا كرده ام و اميدوارم كه تحولات لازم به سرعت اتفاق بيفتند. نه تنها براى ثبت جهانى آثار كه اهميت اقتصادى و افتخار آفرينى دارند، بلكه براى حفاظت از چيزهايى كه خيلى به سرعت داريم از دست ميدهيم. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر