۱۳۸۹ مرداد ۹, شنبه

یه دیواره یه دیواره که پشتش هیچی نداره...


بچه که بودیم، یه کاسه بستنی، یا شله‌زرد، یا لرزونک میگذاشتیم وسط، هر کدوم یه قاشق برمیداشتیم، قاشق قاشق میخوردیم و جلو میرفتیم تا برسیم به دیواری که اونطرفش دهنی بود. انقدر از طرف خودمون برمیداشتیم که دیواره انقدر نازک بشه که دیگه نشه ازش برداشت. اونوقت، هر کدوم که شکموتر بود، دهن‌زده یا دست نخورده بودن رو کنار میگذاشت و میفتاد به جون دیوار مشترک!

بعدها یاد گرفتیم که دهن زده دیگران بهداشتی نیست. باید اون دیوار رو نگه داشت و دست بهش نزد. یه قاشق اضافه شله زرد ارزش انتقال مریضی رو نداره!!

بعدها از این وضعیت خسته شدیم، گفتیم به جهنم! بذار هر چی میخوان بگن! ما داریم شریکی یه کاسه شله‌زرد یا بستنی می‌خوریم. اصلا از اول دیواری درست نمی‌کردیم. قاضق قاشق میزدیم توی کاسه و کیف میکردیم.

اینروزا اما متمدن شدیم. دو تا کاسه برمیداریم!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر