۱۳۹۳ مهر ۱۴, دوشنبه

امریکایی که فراموش کرده بودم- ۷

۷- مسئولین بیمارستان، از منشی دم در تا پرستاری که قرار است تمام مدت به اتاق سر بزند، همه بسیار خوش‌اخلاق و صبورند. تمام مراحل را با حوصله، شمرده  و با لبخند توضیح می‌دهند. رییس بیمارستان می‌آید و با احترام جلوی بیمار می‌نشیند و توضیح می‌دهد نداشتن بیمه قرار نیست هیچ خللی در انجام مراحل درمانی ایجاد کند، اما شرکتی را معرفی می‌کند که داروهای گرانقیمت را به آنها می‌دهند و در صورت درخواست می‌تواند آنها را با چند درصد تخفیف در اختیار بیمارستان قرار بدهد و صورتحساب را به درب خانه بفرستد. ترسناکترین اتفاق افتاده، بیماری، شیمی درمانی، داروهای گران، نداشتن بیمه، نداشتن پول. رییس بیمارستان تاکید می‌کند که بیمارستان ما غیر انتفاعی‌ست و هیچ بیماری را رد نمی‌کند. برگه را برای امضا می‌گذارد و خودش می‌رود تا راحت باشیم. پیشنهاد می‌کنم با کسی که در این زمینه‌ها واردتر است مشورت کنیم. هزینه‌ها، هنوز به صورت غول در نیامده‌اند، اما سرانگشتی، داریم روی چند صد هزار دلار صحبت می‌کنیم...

۲ نظر:

  1. سلام. برای شخصی که درباره‌شون نوشتيد آرزوی سلامتی دارم.
    اونچه که در سه سطر نخست متن نوشتيد چه‌قدر دلنشينه و چه‌قدر می‌‌تونه برای بيمار، حتی در شرايطی که بهش اشاره کرديد، دلگرم‌کننده باشه.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. حق با شماست. خیلی در روحیه‌ی بیمار تاثیر داره و باعث می‌شه خیلی امیدوارانه به مراحل درمان ادامه بده.

      حذف