۱۳۹۲ مرداد ۱۳, یکشنبه

"نه با بادی، نه بر باد..."

صندوقچه‌ی اسرار می‌خواهم، که حرفهایم را برایش بگویم، قفلش کنم، کلیدش را بیاندازم در بطری، بسپارم به رودخانه، تا برود و برود و به دست آن، که باید، برسد. 
یا قاصدکی که آرزو دنبالش می‌دود، توی دستهایش می‌گیرد، برایش زمزمه می‌کند، رهایش می‌کند تا برود فقط و فقط به آن، کسی باید بشنود، حرفها را بزند، نه به غریبه‌ها. 
یک حرفهایی فقط مال یک نفر است. انقدر سرهایتان را نکنید توی زندگی مردم. یک حرفهایی مال شما نیست. فقط مال یک نفر است.
متاسفم. شما آن یک نفر نیستید. 

۲ نظر:

  1. غریبه نیست.
    گاهی باید راهی جز روش معمول برای راه یافتن به دلش پیدا کنی. گاهی از حرفهای هر روزه، از دوستت دارم های بی عمق که فقط روی لبها جاری می شه خسته ست.
    باید ببینی برای خودت دوستش داری یا برای خودش.

    پاسخحذف