۱۳۹۱ آذر ۲۲, چهارشنبه

دوست‌داشتنی‌های آلمان- بخش دوم

عصر آنروز با بچه‌های دانشگاه قرار داشتیم تا به یکی از بازارهای منحصر به فرد کریسمس در شهر برلین برویم. این بازار که در منطقه‌ی جنوبی شهر و تنها برای سه روز برپا می‌شود، به این علت معروف است که سعی شده همه‌ی اشکال سنتی یک بازار کریسمس در آن حفظ بشود. وسایل فروخته شده همه آثار دست‌ساز هستند و حتی برای روشنایی غرفه‌ها از چراغهای نفتی (چراغ زنبوری) استفاده می‌شود. نکته‌ی جالب‌تر این بود که در غیاب چرخ و فلکها و ماشینهای بازی الکترونیکی، در محوطه‌ای اسب و شتر آورده بودند تا بچه‌ها سوار شوند و تفریح کنند!
برلینی‌ها دوست دارند این بازار را به شکل سنتی آن حفظ کنند، قیمتها در این بازار معقول‌تر و ایده‌ی آن دلنشین‌تر است، اما سیل جمعیت بازدید کننده کار عکاسی (و حتی عبور و مرور) در آن تاریکی را بسیار مشکل می‌کرد و محصول این بازدید تنها به یکی دو عکس محدود می‌شود.
وقتی در این بازار بودیم بارش برف آغاز شد و فضای بسیار متفاوتی را نسبت به بازارهای دیگر بوجود آورد. در زیر نور چراغ زنبوری‌ها و در سر و صدا و همهمه‌ی خریدارها، مولود به من گفت ببین این فضا چقدر شبیه به داستان دخترک کبریت فروش است. حق با مولود بود. در هیچ جای دیگر فضا اینقدر با قصه‌های کودکی‌مان شباهت نداشت. 



۱ نظر:

  1. سلام فرا جان.
    فکر میکنم بازار های سنتی همه جای دنیا یه حس خوب رو منتقل میکنن. انگار اون شادی معصوم بچگی سر و کلش پیدا میشه مخصوصا تو بازارهای مناسبتی... مث شبهای عید، هر عیدی و هر جایی. عکساتو خیلی دوست داشتم. مرسی

    پاسخحذف