۱۳۹۶ آبان ۲۷, شنبه

چرا من نباید به مناطق زلزله زده بروم؟

با حادثه‌ی ناگواری مثل زلزله، احساسات به ما غلبه می‌کند، می‌خواهیم آب دستمان است بگذاریم و برای کمک برویم. اما با رفتن ما مخالفت می‌شود. توی رسانه‌ها تاکید می‌شود به آن مناطق نرویم. حتی نیروی انتظامی جلویمان را می‌گیرد و برمان می‌گرداند. چرا؟
۱- ساعات اولیه پس از حادثه ساعات طلایی هستند. اینها ساعاتی هستند که می‌توان بخش بزرگی از مصدومین و زیر آوار ماندگان را نجات داد. اما در این ساعات تنها کسانی باید در محل حاضر باشند که برای چنین مواقعی آموزش دیده‌اند. کسانی که می‌دانند مصدوم را چگونه باید بیرون آورد بدون اینکه صدمه‌ی جدیدی ببیند. کسانی که کمکهای اولیه و تنفس مصنوعی و سی‌پی‌آر را می‌دانند و از نظر روانی و جسمی برای این فعالیت آمادگی دارند. 
۲- ازدحام اتومبیلهای ما در تردد ماشینهای امدادی اخلال ایجاد می‌کند. جاده‌ها معمولا در اثر زلزله آسیب می‌بینند و رفت و آمد مشکل و حتی غیر ممکن می‌شود. وجود اتومبیل ما توی آن جاده فقط سد عبور آمبولانسها، ماشینهای آتش‌نشانی، جرثقیلها و کامیونهای حمل اقلام حیاتی‌ست. این جاده‌ها باید برای عبور آنها باز باشد. 
۳- جای خواب و خوراک ما قرار است از کجا بیاید؟ دوستم حرف درستی می‌زد. سرنشینان اتوموبیلی که توی صندوق عقبش چند جعبه کنسرو و چند بسته آب گذاشته‌اند و به منطقه می‌روند، در بهترین حالت باید از همان کنسرو و آب برای سیر کردن خودشان استفاده کنند. در وضعیتی که مثلا چهارهزار نفر بی‌سرپناه مانده‌اند، ما دقیقا می‌خواهیم کجا بخوابیم؟ 
۴- ما قادر نیستیم از نظر روحی به آسیب دیدگان کمک کنیم. وقتی آنقدر احساساتی می‌شویم که علیرغم مخالفت مسئولین تا مناطق آسیب دیده می‌رویم، مطمئنا دیدن درد و رنج آنها بیشتر آزارمان خواهد داد. اینجا مسئله‌ی نوع دوستی مطرح نیست. کسی که برای کمک به مردمی می‌رود که بر اثر حادثه در شوک یا سوگواری قرار دارد، باید خودش از ثبات روحی برخوردار باشد تا بتواند کمک کند. ما باید آنجا دستگیر حادثه دیدگان باشیم نه اینکه در کنار آنها در حالت شوک و گریه بنشینیم و گزارش تلگرامی یا استوری اینستاگرامی درست کنیم. 
۵- نه تنها خطرات ما را هم تهدید می‌کند، بلکه ما می‌توانیم برای دیگران خطرآفرین باشیم. در منطقه‌ی زلزله زده کنترل بهداشت محیط یکی از بزرگترین چالشهای گروههای امداد است. تعفن اجساد دام در کنار زباله‌هایی که جایی برای دپو شدن ندارند و معضل نبود فاضلاب و حتی سرویس بهداشتی یک مشکل همه‌گیر است. در این شرایط جمعیت کوچکتر را بهتر می‌شود حفاظت کرد. بار اضافه برای یک منطقه‌ی مشکل دار نباشیم، بخصوص وقتی نمی‌توانیم از یک توالت صحرایی استفاده کنیم.
اینجا البته جا دارد مطلبی را بگویم که باعث شگفتی‌ام شد. برخی زائرین کربلا در همان راه بازگشت یکراست به منطقه‌ی زلزله زده رفتند. این نوع‌دوستی آنان قابل تقدیر است اما ما بارها با ورود ویروس بیماریهای جدید از خارج از کشور مواجه بوده‌ایم و حتی رییس دانشگاه علوم پزشکی قزوین صراحتا اعلام کرده بود مردم با زائرین روبوسی نکنند! پس این عزیزان چطور اطمینان دارند که ناقل بیماری جدیدی به مناطق آسیب دیده نیستند؟
لطفا و لطفا بگذاریم حداقل ده روز بعد از حادثه، با برنامه‌ی درست، امکانات مناسب و آگاهی از وضعیت به منطقه برویم. خواهش می‌کنم قبل از اینکه احساسات نوعدوستانه به ما غلبه کند به این موضوع فکر کنیم که آیا حضور ما می‌تواند باعث مشکل جدیدی بشود یا خیر. اگر می‌شود ما قطعا نباید به این مناطق برویم. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر