۱۳۹۲ آذر ۱۳, چهارشنبه

میراث ناملموس

خلاصه‌ی جلسات این روزهای یونسکو این است که چوگان به اسم آذربایجان و چرتکه به نام چین ثبت شدند، قهوه‌خانه دارد به نام ترکیه ثبت می‌شود. پرونده‌ی طب سنتی ایران هم رد شد.
اول اینکه اعتراض ایران وارد نیست. کمیته‌ی میراث ناملموس دو ماه پیش به ایران گوشزد کرده بود که پرونده طب سنتی ناقص است. مسئولین ایرانی بدون انجام هیچ اقدامی روی پرونده، دوباره آن را به کمیته تحویل دادند. از تویش هزار پرسش، اما و اگر در آمد و در بررسی نهایی رد شد.
چرا این اتفاقات برای ایران می‌افتد؟ تا کی می‌خواهیم تقصیر همه چیز را بیندازیم گردن دیگران و بخواهیم فقط با حرف زدن همه چیز را دور بزنیم؟ مطمئن هستم این روزها رسانه‌هایمان پر می‌شوند از بدگویی از کشورهای دیگری که پرونده‌هایی را به نام خودشان ثبت کرده‌اند، شبیه به ثبت پرونده‌ی تار به اسم آذربایجان در سال گذشته. 
به عنوان کسی که کمی از روند ثبت میراث فرهنگی ناملموس سر درمی‌آورد باید بگویم که ایران حق اعتراض ندارد. تمامی پرونده‌ها از دو سال پیش به کمیته تحویل شده بودند، بنابراین ایران باید از دو سال پیش، یا از پارسال به فکر اعتراض به پرونده‌ی چوگان می‌افتاد. باور نمی‌کنید، همین حالا بروید به وبسایت میراث ناملموس یونسکو، و پرونده‌هایی را که برای یک تا دو سال آینده به یونسکو تحویل داده شده‌اند ببینید.
اما در عین حال، کل این جریان ثبت و مرزبندی کردن مسایل فرهنگی دارد به سوهان روح تبدیل می‌شود. ایراد از سیستم عریض و طویلی مثل یونسکوست که اجازه می‌دهد پرونده‌ای به نام چرتکه تنها به نام چین ثبت بشود، در حالی که سومری‌ها و بابلی‌ها هم این وسیله را داشتند. استفاده از آن هم در بسیاری کشورها مرسوم بوده و هست. وقتی چنین پرونده‌ای به نام چین ثبت شد، دیگر محدود به مرزهای آن کشور می‌شود، و اضافه کردن کشورهای دیگر به آن خیلی کار، انرژی و حوصله می‌خواهد، تازه اگر عملی باشد. صحبتم بر سر چین یا آذربایجان نیست. صحبت بر سر فرهنگ است، میراث ناملموس، که در واقع مرز نمی‌شناسد، و ثبت آن و محدود کردنش به مرزهای یک کشور جای سئوال دارد.
به نظرم این ثبت میراث ناملموس، به جای آنکه باعث اتحاد ملتها شود، دارد باعث اختلاف می‌شود. به نظرم باید این موضوع را به یونسکو که نهاد جهانی‌ست گوشزد کنیم. به نظرم یونسکو خیلی با آن نهاد جهانی که قادر به ایجاد صلح است فاصله دارد. به نظرم نباید بنشینیم و بگوییم هرچه آنها گفتند درست است.
حرفهایم تراوشات عصبانی ناشی از خواندن اخبار بود. خیلی جدی نگیرید.

۴ نظر:

  1. خيلي موافقم! خيلي از اين مسائل كه ما دو دستي به ايران ميچسبونيم بايد اين روهم در نظر بگيريم كه ايران الان يه قسمت كوچيكي از سيطره فرهنگي ايران قديم بوده، و از مرزهاي چين تا مرزهاي افريقا و اروپا وسعت داشته و حتي زماني قلمرو اعراب هم منطبق با اين پهنه بوده، و مثلا ابو علي سينا روميبينيم كهكتابهاش رو به عربي مينوشته چون عربي زبان علمي آن روزگار بوده، و مولوي رو ميبينيم كهتو تركيه مدفونه ولي شعرهاش به زبان فارسيه، و تاجيكها و افغاني هايي كه به زبان فارسي حرف ميزنند و آثار تاريخيشون بوي معماري ايراني روداره،.... مرز بندي خيلي غلطه براي اين مسائل...

    پاسخحذف
  2. تا کی میخواهید همه چی رو بخودتون متعلق بدونین. از اسم گذاری اماکن آذربایجان به اسامی فارسی ( یه جایی باکو رو نوشته بود بادکوبه !! یعنی جایی که زیاد باد می یاد) تا ایرانی نام گذاردن دانشمدان عربی !! کمی بخودتون بیایین!!!

    پاسخحذف
  3. جناب ناشناس.
    من علت عصبانیت شما رو نمی‌دونم. اون اشتباه نام گذاری از بی سوادی نویسنده بوده، اما مسئله اینه که کلن الان هر کشوری داره چیزی که به اسم میراث ناملموس مشهور شده رو به چنگ و دندون می‌کشه تا دیگران سهمی نبرن. شما بفرمایید مولوی که تو بلخ متولد شده و تو قونیه فوت شده و اشعار و آثارش به فارسی و عربی هستند مال کدوم کشوره؟
    در ضمن روی صحبت من با این بحث تکه تکه کردن میراث بود و نه دفاع از ایران. لطف کنید مطلب رو دوباره بخونید و بعد نظر بدین.

    پاسخحذف
  4. این مرزهای عذاب آور زندگی ...
    از یک طرف می گویند جهان بی مرز و ازین حرفا بعد از طرفی این چیزها هنوز وجود داره و دغدغه ی آدمها در ظرف این محدودیتها باید قرار بگیره وگرنه هیج به حساب میان!!

    پاسخحذف