صبح رسیدم.
آیندهوون در جنوب هلند است، خوشبختانه از آمستردام و شلوغیهای خاص آن دور است، بخصوص در یکشنبه که شهر بسیار آرامی بود. تا اینجا یاد گرفتهام که خریدن کارت برای تردد با اتوبوس بسیار به نفع میباشد. هم وقتی سوار اتوبوس میشوی و هم وقتی پیاده میشوی باید کارت بزنی، مثل سیستم متروی تهران به اندازهی مسافتی که سوار بودی از کارتت کم میکند. وگرنه هر بار سوار اتوبوس شدی باید سه و نیم یورو پول ناقابل بریزی توی حلق دستگاه بلیط صادر کن در داخل اتوبوس.
مردم از کوچک و بزرگ همه زبان انگلیسی میدانند. حتی اگر کامل به دستور زبان و حتی تلفظ لغات واقف نباشند اما از صحبت کردن نمیترسند. اکثرا زبان را از طریق برنامههای دوبله نشده یاد میگیرند و تعصبی ندارند. حدس میزنم سطح زبان انگلیسی کسانی که به طور آکادمیک آموختهاند خیلی بالا باشد. فردا معلوم میشود.
صاحبخانهام (که توی کوچ سرفینگ پیدایش کردم) با اتومبیلش آمد ایستگاه قطار-اتوبوس دنبالم. در راه برایم توضیح داد که اول کمپانی فیلیپس تاسیس شد بعد آیندهوون بوجود آمد. یک ساختمان به شکل و شمایل بشقاب پرنده سر راهمان بود که گفت زمانی نمایشگاه جدیدترین محصولات فیلیپس بوده، هر محصول جدیدی میآمده آنجا میگذاشتند و مردم با پرداخت هزینهی اندکی برای تماشا میرفتند. بخش بزرگی از شهر به صورت محل سکونت کارکنان فیلیپس بوجود آمده. کارخانههای قدیمی فیلیپس هم به صورت لافت به مکان مسکونی استیجاری تبدیل شدهاند و قیمت پایینی دارند و با قرعهکشی در اختیار مستاجرها قرار میگیرند. یک چیزی هم مانند حق آب و گل وجود دارد که هر کسیکه طولانیتر در محل زندگی خودش اجاره داده باشد، شانس بیشتری برای اجاره کردن یا خرید مکانهای بهتر دارد. کلا تازه واردها شانس زیادی برای داشتن رفاه ندارند. باید بروند و در شهر ثبت نام کنند و مبالغ زیادی به عنوان پول پیش خانه بپردازند. برای کسی مثل من که موقتی آمده ثبت نام نکردن در شهر به صرفهترین راه است، به دردسرهای فرم پر کردن به یک زبان جدید هم نمیارزد. خوشبختانه ویزای یکسالهام هنوز پنج ماه دیگر مهلت دارد و نباید به کسی جواب پس بدهم.
یک چیزی در معماری ساختمانهای هلندی هست که من دوستش دارم. نمای ساختمانها پستمدرن و دلنشین هستند. پنجرههای بزرگ و کاربرد زیبای شیشه در نمای اکثر ساختمانها جذبم میکند. این را در اوترخت هم تجربه کرده بودم. جالب اینجاست که کارم به همین ساختمانهای قدیمی و جدید مربوط میشود. قرار است میزان هدر رفتن انرژی در ساختمانهای سراسر کشور را بررسی کنیم. خیلی به رشتهی میراثی خودم مربوط نیست، اما کار کار است. اگر بشود از تویش یکی دوتا سفر هم درآورد که من راضیترین آدم روی زمین خواهم بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر