م. آمده امریکا. میپرسم خوش میگذرد؟ میگوید دیگر آدم چارهای ندارد، اینجا واجب است خوش بگذراند.
میپرسد تو کی با این امریکا خوب میشوی؟ میگویم هیچوقت.
شاید علت از آب و هوای کالیفرنیا باشد که زیادی خوب است. من از آن آدمهای متحجری هستم که میگویند سختی آدم را میسازد.
اما نه آنقدر که ریشهی آدم را بزند...
مدتهاست حرف نزدهام. چگونه حرف زدن از یادم رفته. مدتهاست حرفها را ریختهام توی خودم. انباشته شده. تهنشین شده. رسوب کرده. دیگر از هم قابل تشخیص نیست. تعجبی ندارد که حرفهایم را نفهمید. حرفهایم، با خودم هم غریبهاند.اما نه آنقدر که ریشهی آدم را بزند...
دنبال کسی میگردم که جواب سئوالهای خودش را پیدا کرده باشد. شاید یک شمن در افریقا، شاید یک مرتاض در هند، یا یک درویش در ایران. درد من را مدرنیسم تسکین نمیدهد. درد من را تکنولوژی تشخیص نمیدهد.
درد من كشته شمشير بلا میداند...
روز میشمارم.
درد من كشته شمشير بلا میداند...
روز میشمارم.
جواب سئوالهای خودش را «ساخته باشد». شاید یک شمن در افریقا، شاید یک مرتاض در هند، یا یک درویش در ایران، یا یک بنگاهی پولدار در آرنجکانتی با ۸ تا بچه و خانهای بزرگ در حومهی شهر.
پاسخحذفیا خوانندهای مدافع امریکا که ترجیح میدهد ناشناس باقی بماند؟
حذف:)
پاسخحذفخوانندهای که ترجیح میدهد ناشناس باقی بماند، به کلهی امواتش خندیده است که بخواهد جواب سوالهای کسی را بدهد. چرا که خودش سر و باسنش با هم قاطی است و مثل تکهای مدفوع خشک مستاصل است. خوانندهی مزبور سر یک چیز تکلیفش با خودش روشن است : که دوست ندارد آمریکا زندگی کند و نمیکند. از رویای آمریکایی، جوگیری آمریکایی، ایمان آمریکایی، موفقیت آمریکایی اسهال میگیرد. وی در عین حال نمیتواند به بنگاهی فوقالذکر از لحاظ روشنی تکلیفش با خود و نادانیش حسادت نکند. خواننده در حد مرگ از مدافع آمریکا پنداشته شدن متعجب است. وی در ادامه شب به خیر میگوید و امیدوار است که بیخوابی لعنتی دست از سرش بردارد.
خوانندهای که ترجیح میدهد ناشناس باقی بماند، به کلهی امواتش خندیدهاست که بخواهد جواب سؤالهای کسی را بدهد، چرا که سر و باسنش کماکان با شدت و حدت مشغول بازی با یکدیگر هستند. فلذا نیکوست که چونان یکهای مدفوع خشک، مستأصل به گوشهای بیفتند و زبان در کام گیرد.
پاسخحذفخوانندهی مزبور اما یک چیز را دربارهی خود میداند: که نمیخواهد در ایالات متحده زندگی کند و نمیکند. از رویای امریکایی، سبک زندگی امریکایی، ایمان امریکایی، جوگیری امریکایی و قس علی هذا اسهال میگیرد (۱ و ۲). وی در همین حال نمیتواند حسادت خود را نسبت به بنگاهی فوق الذکر، رضایتش از خود و زندگیش، روشنی تکلیفش با خود و نادانیش، پنهان کند.
خواننده به دلیل مدافع امریکا پنداشته شدن، تا سرحد مرگ متعجب است و ضمن عرض شب به خیر، به تلاش خود برای غلبه بر بیخوابی ادامه میدهد.
(۱) شما فرض کنید میانگین یا میانه
(۲) و هکذا ایرانی
!!!!
حذفسلام فرشته خانم چقدر خوب که حرف نمی زنید . سکوت که خیلی خوبه
پاسخحذفبیرون زتو نیست آنچه در عالم هست از خود بطلب هرآنچه خواهی که تویی
موفق باشید
ببخشید فرشته خانم نکنه حرف بدی زدم؟ آخه جوابمو ندادید!
حذفنه مريم خانم اين چه حرفيه مى زنين.
حذفمن بلافاصله جواب نمى دم، و گاهى هم فراموش مى كنم جواب بدم. شما لطفا به خودتون نگيرين.
موفق باشيد
خیلی وقت ها که از من میپرسند چرا بچه دار نمیشی سریع همین مسئله به ذهنم می رسه..مگه من تکلیفم با خودم معلومه؟..مگه جواب سوالام رودر زندگی باقاطعیت گرفتم..مگه مطمئنم که سبک و شیوه ی نگاهم به دنیا درسته که بخوام از اون طریق بچه ام رو تربیت کنم..بالاخره بره بیرون با بچه های موچه بازی کنه و فحش یاد بگیره یا بمونه خونه و پلی استیشن بازی کنه و منزوی بشه..
پاسخحذف