۱۳۹۳ شهریور ۲۵, سه‌شنبه

امریکایی که فراموش کرده بودم- ۱ تا ۵

نکات بسیاری در بازگشت به امریکا توجهم را جلب کرده که در مقایسه با دو سال زندگی در آلمان برایم پررنگ‌تر شده‌اند. آنها را به مرور می‌نویسم.

۱- در امریکا همه خوش اخلاقند. 
حتی اگر چند نفر بداخلاق هم پیدا بشوند، خوش‌اخلاقی عموم مردم آنقدر شدید است که به چشم می‌آید. اولین چیزی که توجهم را به خود جلب کرده بود خوش‌اخلاقی صندوقدارها در فروشگاه بود، که همیشه با چند کلمه احوالپرسی همراه است و برای کسی که تازه از آلمان به بیرون پا گذاشته، مثل یک نفس راحت کشیدن آدم را سرحال می‌آورد.

۲- در مورد صندوقدارهای خوش‌اخلاق این را اضافه کنم که باهوش نیستند. اگر در جوابشان چیزی بگویید و ندانند راجع به چه چیزی صحبت می‌کنید، به روی خودشان نمی‌آوردند، و آنوقت می‌توانید مچشان را بگیرید که این احوالپرسی و گپ دوستانه از طرف کمپانی به آنها دیکته شده و گاهی توی تنگنا قرارشان می‌دهد. مثال: آقای خریدار جلوی من از ایالت میزوری آمده بود و خیلی با علاقه داشت به سئوالهای جوان صندوقدار جواب می‌داد، اما جوان اصلا نمی‌دانست میزوری کدام طرف امریکاست و آب و هوایش چطور است، و فقط محض ادامه‌ی صحبت از آقا سئوال می‌پرسید و عکس العملش هم این بود که هاو کوول! 

۳- متاسفانه امریکایی‌ها دسترسی به خوراک سالم ندارند. الان ممکن است خیلی‌ها حمله کنند و بگویند که باز هم از خودت حرف درآوردی و بخاطر دشمنی‌ات با امریکا اینها را می‌گویی و غیره. خیر. خوراک سالم در این مملکت یافت نمی‌شود. پاکت یک گالنی شیر ارگانیک که خریدم، حاوی مایع سفید رنگی مثل ترکیب آبرنگ بود، نه قیافه‌اش شبیه به شیر بود، نه مزه‌اش، و نه بویش. پاکت را بردم به سوپر مارکت تا حالی‌شان کنم که بابا! این اصلا شیر نیست، جوان صندوقدار خندید و گفت عیب ندارد. پول مرا پس داد و عذرخواهی هم کرد که از محصول فروخته شده راضی نبودم. گفتم نه پسرجان. حرف من این نیست. دارم می‌گویم من در امریکا زندگی نمی‌کنم و می‌دانم لبنیات واقعی باید چه مزه‌ای بدهد. جوان خندید و رفت سراغ مشتری بعدی. 
علاوه بر این با خوراکی‌ها مشکل دارم. هیچ چیز طعم طبیعی ندارد، میوه و سبزیجات باعث می‌شوند دل و روده‌ام ورم کند، گوشت و مرغ مزه‌ی مقوا می‌دهد. حتی مواد غذایی ارگانیک هم طعم و مزه‌ای که باید بدهد را نمی‌دهد و فقط گران است. 

۴- در ادامه‌ی مورد قبل، درباره‌ی شکلاتها یک چیز بگویم. در امریکا شکلاتهای ریتر اشپرت و کیت کت و مترو پیدا می‌شود، اما این کجا و آن کجا. طعم شکلات در این مملکت آنقدر مزخرف است که خیلی‌ها ترک شکلات کرده‌اند. یک بسته کیت کت امریکایی را بگذارید کنار یک بسته کیت کت آلمانی. اصلا از بویش هم می‌شود فهمید کدام یکی اصل است و کدام به مفت نمی‌ارزد. جالب اینجاست که شکلات خوب اروپایی در فروشگاههای محدودی یافت می‌شوند، طوری که به فکر می‌افتم دستی در کار است تا خوراکی‌های اصیل وارد این مملکت و برنامه‌ی غذایی مردمش نشوند، و اهالی سیصد میلیونی این مملکت با توهم بهترین کشور دنیا و بهترین محصولات دنیا خوش باشند! 

۵- درصدی از مردم امریکا وقتی به خرید می‌روند، در سوپر مارکت یا فروشگاه رانندگی می‌کنند! بله! رانندگی! یک جور سبدهای خرید موتور دار تعبیه شده تا عزیزان خسته نشوند و به راحتی در کل سوپر مارکت جولان بدهند و تازه گاه وقتی اگر سر راهشان قرار گرفتید برایتان بوق بزنند!! و در جواب شما هم بگویم که خیر. مشکل بدنی ندارند. آنها که مشکل بدنی دارند با ویلچرهای الکترونیکی خودشان به فروشگاه می‌آیند و داستانشان فرق می‌کند. این یک نمونه عکس ناواضح را فعلا داشته باشید تا شواهد بیشتری برایتان جمع کنم.


این مبحث ادامه دارد...

۲ نظر:

  1. سلام. پس مردم در آمريکا هم با مشکل‌های مرتبط با مواد غذایی صنعتی، و تا اندازه زيادی ناسالم، روبرو هستن.
    در ايران هم برای مثال ميوه سالم داره تبديل می‌شه به يک آرزو. استفاده بيش از اندازه و نادرست از سم و مواد شيميایی به‌جایی رسيده که متخصص‌ها می‌گن «دست‌کم» با پوست نخوريد، يعنی سم به خود ميوه هم رسوخ کرده. يا زيتون‌هایی که اونقدر سم به خوردشون دادند که گفتند دست‌کم از روغنش استفاده نکنيد. وضعيت شيرهای صنعتی هم دست‌کمی نداره و چندين مورد ديگه.
    ظاهرن اين مشکليه که مردم خيلی از کشورها دارند باهاش دست و پنجه نرم می‌کنن.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. علی، نمی‌دونم اینجا تا چه حد از سموم استفاده میشه، ولی از مواد نگهدارنده خیلی استفاده میشه، طوری که یه سیب که خریدی شاید دو ماه تو یخچال باشه و خراب نشه.

      حذف