عکس از http://en.wikipedia.org/wiki/City_Palace,_Berlin |
اما کمی هم دربارهی تاریخ کاخی که وجود داشت. کاخ مزبور در قرن پانزدهم میلادی ساخته شد و در طول دو قرن بعد تغییر پیدا کرد یا تکمیل شد. سبک باروک در آن به چشم میخورد اما به طور یقین نمیشد گفت که معماری آن به سبک باروک بوده. به هر حال، پادشاهان پروس در این کاخ وقت میگذارندند تا اینکه در سال ۱۸۷۱ اتحاد آلمان اتفاق افتاد. (جا خوردید نه؟ شما هم فکر میکردید اتحاد آلمان در سال ۱۹۹۰ اتفاق افتاد. من تازه دارم سر در میآورم چرا تقویم ما اینهمه تعطیلی به اسم اتحاد دارد.) خب بعد از این اتحاد، کاخ مزبور تبدیل شد به محل استقرار رایشهای آلمان. بعد داستان تکراری احساس قدرت آلمانها و شروع جنگ و گسترش جنگ به سطح جنگ جهانی و نهایتا شکست آلمان و کنارهگیری رایش. نمیدانستید؟ بروید کمی تاریخ جنگ جهانی اول را بخوانید ببینید اروپا عجب بلبشویی بوده در آن اوایل قرن بیستم. به هر حال، حالا که کایزر ویلهلم کنارهگیری کرده و مملکت پادشاه ندارد با کاخ چه کار کنیم؟ تبدیل به موزهاش میکنیم. البته عمر کاخ به عنوان موزه زیاد نپایید چون داستان احساس قدرت آلمان و شروع جنگ دوم جهانی خیلی زودتر از انتظار اتفاق افتاد. بقیه داستان را برایتان بگویم؟ همان شکست آلمانها و اینبار تکهپاره شدن آلمان از یک طرف و برلین از طرف دیگر. به نظر میآید متفقین خیلی با این کاخ خصومت داشتند چون آنقدر بمبارانش کردند که در واقع چیز زیادی از آن باقی نماند.
عکس از http://militaryberlin.wordpress.com |
پیشنهاد میکنم حتما این صفحه را ببینید. عکسهای بسیاری دارد که باعث عبرت میشوند.
خب. با تقسیم برلین، جزیرهی موزهها و کاخ در قسمت روسی قرار گرفت و البته روسهای کمونیست چه کاری میتوانستند با یک کاخ نیمه ویران بکنند؟ پنج سالی طول کشید تا تصمیم بگیرند که کلا این کاخ را خراب کنند و به جایش چیزی بسازند که عظمت بلوک شرق را به غربیهای جلف نشان بدهد. پس کاخ خراب شد و به جایش Palast der Republik ساخته شد. کاخ ملت در واقع ساختمان مجلس بود و برنامههای فرهنگی (مدل کمونیستی، خودتان تصور کنید) در این ساختمان عریض و طویل برگزار میشد.
عکس از http://www.spiegel.de/fotostrecke/photo-gallery-the-twilight-of-the-palace-fotostrecke-59408.html |
عکس از http://en.wikipedia.org/wiki/Palast_der_Republik |
اگر میخواهید عکسهای بیشتری از کاخ ملت ببینید اینجا مجموعهای از آخرین عکسهای ساختمان هست.
خب. میتوانید حدس بزنید بعد چه اتفاقی افتاد؟ اتحاد دوبارهی آلمان، و یکپارچه شدن برلین و صحبت بر سر کاخ ملت. در مصالحی که ساختمان کاخ با آن ساخته شد آزبست پیدا شد و مقدار آن خطرناک تشخیص داده شد (از روسها چه میشود انتظار داشت؟) و دولت متحد تصمیم گرفت که علیرغم مخالفت مردم شرق آلمان ساختمان را خراب کند. خب شما هم چهل سال به یک ساختمان به عنوان مظهر قدرت و پیشرفت مملکتتان عادت کرده باشید از خراب شدنش ناراحت نمیشوید؟ برای من قابل توجه بود که آلمانها (شرقیهای خشک و سنگی) که به طور معمول احساساتشان را بروز نمیدهند، موقع صحبت کردن دربارهی تخریب کاخ ملت ابراز خشم و ناراحتی میکنند. به هر حال، برای منافع مالی کشور بهتر بود که مظاهر کمونیسم هر چه زودتر محو شوند و جایشان را به مظاهر کپیتالیسم بدهند. اگرچه، در مورد محل کاخ این اتفاق به شکل دیگری افتاد. مجلس به باز ساختن کاخ باشکوه پروس رای داد و پروژه علاوه بر اخذ مالیاتهای سنگین، نیازمند یاری سبز مردم آلمان نیز هست! به هر حال چند عکس آخری که اینجا میگذارم وضعیت کنونی منطقه را نشان میدهد.
ماکت یک برش کوچک از کاخی که قرار است ساخته شود |
سلام. ممنونم. خيلی برام جالب بود؛ بويژه که فرصتی رو پديد آورد تا سوالی بپرسم از حضورتون.
پاسخحذفاگر کل يک سازه باستانی، يا 80-90 درصدش براساس نقشه اصلی همون سازه و در همون محل، ساخته بشه، آيا همچنان ارزش تاريخی و باستانی خواهدداشت؟
برای مثال اگر طرح دقيقی از تخت جمشيد در دست میبود و براساس همين طرح بازسازی میشد... يا همين کاخ برلين اگر درست مثل کاخ اصلی ساخته بشه (نمیدونم چنين هست يا نه) آيا همچنان ارزش معنوی سازه اصلی رو خواهندداشت؟
سلام.
حذفبه طور قطع نه! ساخته شدن کاخ در برلین به نظر خیلی از آلمانیها یه پول حروم کردن واقعیه. این اولین بار نیست که آلمان داره یک چیز نابود شده رو دوباره میسازه. از این مثالها توی شهر درسدن زیاده، تو خود برلین هم نمونه ش هست، و هیچوقت مثل اولش نمیشن، چون مصالح متفاوتی استفاده میکنن، و قطعات پیشساخته اونقدر دقیق قالب ریزی شدهن که ساختمون جدید مثل یه ماکت پلاستیکی به نظر میرسه.
یونسکو در کنار ده تا معیاری که برای ثبت آثار تو فهرست میراث جهانی داره، دو تا اصل دیگه هم داره یکی شون اصالته (Authenticity) و سالهای ساله که دارن راجع به اینکه اصالت یک بنای تاریخی یعنی چی بحث میکنن. اصولا بنای تاریخی فقط منظور ساختمون و مصالح و نما نیست، و روحی که در اون جریان داره هم در اصالتش مهمه. یعنی اگر داریم راجع به یه مسجد یا یه کلیسا حرف میزنیم، تنها ستونها و گچبری و کاشیکاریهای اورجینال نیستن که اصالتش رو تعیین میکنن، بلکه انسانهای نمازگزار و خادمین اون محل هم اهمیت دارن. در غیر اینصورت اون سایت تنها یه سایت باستانشناسی شناخته میشه که بازهم نحوهی ارتباط گذشتگان با اون بنا اهمیت پیدا میکنه.
استثنا داریم البته. مثلا مرکز تاریخی شهر ورشو سایت میراث جهانیه، با اینکه در طول جنگ جهانی دوم کاملا نابود شده. پیشنهاد میکنم توضیحاتش رو تو وبسایت میراث جهانی بخونی، چون نمونهی برجسته از بازسازی توسط مردم همون منطقهست. اما در عین حال مثلا ارگ بم قرار نیست به شکل اول ساخته بشه.
نهایتا این بحث اصالت خیلی بحث طولانی و گاهی پر از کشمکشیه. کاخ برلین قراره ساخته بشه تا انسجام منطقهي تاریخی برلین کامل بشه (بهانهی اولیه!) و موافقان، ساخت کاخ رو برای وحدت پایدار آلمان لازم میدونن. ولی فضای داخلی اون قرار نیست به شکل اول دربیاد، چون در اونصورت احتمالا یه پادشاه میخوایم که تو اون کاخ حکومت کنه! ولی این فضا قراره به عنوان فضای فرهنگی عمومی طراحی بشه.
ببخشید طولانی شد!
سلام! خيلی سپاسگزارم؛ لطف کرديد مبسوط و گويا توضيح داديد. به اين جنبه موضوع چندان توجه نکرده بودم که روح اثر و اصالتش رو هرگز نبايد دستکم گرفت! و اينکه برای نمونه تخت جمشيد رو چه مردمانی با چه انديشه و انگيزهای و با چه ابزارها و مصالحی و در چه شرايطی ساختند. مواردی رو که پيشنهاد کرديد مطالعه میکنم. خوشحالم اين سوال رو پرسيدم و خوشحالتر که چنين پاسخی رو دريافت کردم. ممنونم!
حذف:)
حذف