تو و ناز و فتنه گری، من و افغان سحری
تو و چو گل دل آزاری ها، من و چو مرغ شب زاری ها
چند از من بی خبری
ز دو عالم تو را خواهم، تو را خواهم، ببین اشکم، ببین آهم
نکند تا کی در آن دل آه زارم اثری
غم دل نسرایم پیش کسی
غم دل نسرایم پیش کسی
نزنم نفسی با هم نفسی
که ندارم جز تو کسی
نه دلم را سرانجامی
نه آرامی
نه کامی از دلآرامی
نه تو را یک شب از رحمت بر حال من نظری
نه تو را یک شب از رحمت بر حال من نظری
بی گل رویت با غم و حسرت
یارم
آه و ناله بود
کارم
بی تو چشمه ی خونبارم
بی تو چشمه ی خونبارم
آتشی به سینه دارم
جان اسیرم بسته ی بندت، صید کمندت
بی تو ز جـــــــــــان گذرم، ز جـــــهــــــــــــان گذرم
از من چون می گذری
از من چون می گذری
ز چه رو سوی ما نگهی نکنی، نگهی ز وفا به رهی نکنی
ببری جان و دل اما نام عاشق نبری
نام عاشق
ببری جان و دل اما نام عاشق نبری
نام عاشق
شعر رهی معیری
موسیقی مرتضی محجوبی
نمی خوام تصور بشه که دارم تعصبی حرف می زنم. اما قبول دارید بانو مرضیه فوق العاده اجرا کرده...مرسی بابت پیشنهادت!
پاسخحذفمن اجرای همایون رو اول شنیدم و بهش خو کردم، نه بخاطر صداش، یا مهارتش، اما بخاطر حسش. مرضیه تو موسیقی خدایی بود برای خودش، و چقدر تاسف آوره که خیلی ها این گنجینه ی آواز رو بخاطر گرایشهای سیاسی ش به کل رد می کنن.
حذف