یک روزهایی، یک فضاهایی، پر رنگند. پر نورند. پر از عطر تازگیاند.
مثل روزهای عاشقیاند. عاشق کسی که باشی، رنگ و بوی همه چیز عوض میشود. عاشق جایی که بشوی، آفتاب آنجا میگیردت، و تا آخر عمر در خاطرهی آن مکان اسیر میشوی.
در چند ماه گذشته، رنگ خاکستری در زندگیم جایش را به رنگهای شاد و عطرهای تازه داده. روزها با آفتاب امید روشن میشوند، حتی اگر آسمان آن روز واقعا خاکستری و بارانی باشد. مفاهیمی در زندگیم عوض شدهاند، فراموششدههایی را دوباره یافتهام، و واقعیتهایی را کشف کردهام که در تمام این سالها، تمام این سالها از چشمم پنهان مانده بود. امروز میتوانم بگویم با خودم به صلح رسیدهام. شاید برای همین است که دیگر نمینویسم. چون دیگر ذهنم درگیر نیست...
روزهایی که رفتند، یادگارهایی برایم گذاشتهاند که در روزهای پیش رو از آنها استفاده کنم. آدمها در زندگیام پر رنگ شدهاند. حتی آدمهایی که از مسیر زندگیام بیرون رفتهاند، پر رنگ و دوست داشتنیاند. تنها مسیر ما جدا بود. اما آدمها در جایگاه واقعیشان در ذهنم باقی ماندهاند، دوستشان دارم، برای کسی که هستند، و برای تاثیری که در زندگیام گذاشتهاند.
سفر همچنان برایم پناهگاه کوچکیست که در آن خودم را پیدا میکنم. دوستانم گاهی میخندند که چطور در میانهی یک سفر، به سفر دیگری میروم. دوستانم شاید ندانند که روح سرگردانم در سفر خودش را باز مییابد، و شاید برای این بازیابی، به سفر در میانهی سفری دیگر نیاز داشته باشد.
سفر برایم افتخار نیست، پس دیگر از سفر نمینویسم.
اما برای اینکه نوشتن، به دستهایم، و به فکرم ثقل میدهد، مینویسم. از آنچه آموختهام مینویسم. از آنچه هر روز میآموزم. و شاید بازهم فرصتی دست دهد تا فکرم به پرواز در بیاید، و از قالب نوشتههای سرد و خشک بیرون بپرد، و همراه با قاصدکها روی موج باد سوار شود، و پرواز کند، پرواز کند...
نوشتن را، بودن را، و نرم و آهسته گذشتن را دوست دارم.
هوای ذهنم بهاریست. بهار را دوست دارم.
"مثل روزهای عاشقیاند. عاشق کسی که باشی، رنگ و بوی همه چیز عوض میشود. عاشق جایی که بشوی، آفتاب آنجا میگیردت، و تا آخر عمر در خاطرهی آن مکان اسیر میشوی"
پاسخحذفامیدوارم که همیشه شا د, بهاری, رنگی و عاشق باشی ... خیلی این نوشته رو دوست داشتم, مرسی :)
کاش باز هم از سفرها و تجربههاتون مینوشتید. از لحظههایی که توی مکانهای جدید و مختلف سپری و کشف میکردین. چه حیف که دیگه از سفر نمینویسین :(
پاسخحذفبه اون شکل پز بدم من فلان جا بودم نمی نویسم :)
حذفحقیقت اینکه ما تا حالا پزی ندیدیم توی پستهاتون :)
حذفاختیار دارین، چمدانک اصلا بخاطر پزش ساخته شد، حالا نویسنده ش اظهار پشیمانی می کند :))
حذف