۱۳۹۳ مهر ۱۷, پنجشنبه

امریکایی که فراموش کرده بودم-۸

۸- دست دوم فروشی‌ها
امریکا گنجینه‌ی اجناس دست دوم است. در کنار ارتش نجات (Salvation Army) و نیکوکاری (Good Will) فروشگاههای غیر انتفاعی دیگری هم در سطح شهر پیدا می‌شوند که معمولا به فروشگاه صرفه جویی (Thrift Store) معروفند. برای دو موسسه‌ی اول، معمولا مراکز جمع آوری وجود دارد و برای تریفت استورها، معمولا فضایی در داخل یا خارج از فروشگاه برای دریافت اجناس به صورت صدقه تعبیه شده. همه‌ی اینها موظفند در صورت درخواست صدقه دهنده، به آنها رسید بدهند تا در محاسبات مالیاتی پایان سال مورد استفاده قرار بگیرد. این محاسبات مالیاتی به خصوص به درد کسانی می‌خورد که شغل آزاد دارند و برای کسی کار نمی‌کنند. به هر حال، اجناس به صورت مجانی و صدقه تحویل گرفته می‌شود و پس از طبقه بندی در فروشگاه با قیمتهای معمولا پایین به فروش می‌رود. در همه‌ی این فروشگاهها می‌شود همه چیز پیدا کرد. از لباس و کفش گرفته تا سنجاق قفلی و کامپیوتر. بسته به منطقه‌ای که در آن قرار دارند و زمانی که شما به آنها مراجعه می‌کنید، می‌شود اشیاء عتیقه (به معنای واقعی کلمه و همچنین به مفهوم طنز آن) پیدا کنید. البته پیدا کردن جنس خوب در این فروشگاهها نیازمند وقت و تلاش بسیاری‌ست، چون کم نیستند افرادی که تقریبا هر روز و در زمان ورود اجناس به فروشگاه، به آنجا سر می‌زنند و هر چه به درد بخور باشد را برمی‌دارند! البته نقش افراد داوطلب که اجناس را تحویل می‌گیرند و طبقه بندی می‌کنند را هم نباید نادیده گرفت. خلاصه باید سطح توقع خودتان را پایین ببرید تا ناامید نشوید. 
بخش مورد علاقه‌ی من در فروشگاههای دست دوم، کتابهایش هستند. گاهی پیش آمده که کل کتابخانه‌ی یک شخص به دلایل مختلف به یک فروشگاه نیکوکاری یا صرفه جویی اهدا می‌شود. آن زمان است که باید توی کتابها غلت خورد و کتاب انتخاب کرد. اما چون این اتفاق در زمان مشخصی نمی‌افتد و سر زدن روزانه به دست دوم فروشی آدم را کم‌کم افسرده می‌کند، همان یک بار برای گشتن در کتابها کافی بود. از نظر قیمت کتاب بگویم که قبل از اینکه امریکا را ترک کنم می‌توانستم رمان‌هایی از جمله صد سال تنهایی و هزار خورشید تابان را با قیمت هفتاد و پنج سنت خریداری کنم، و وقتی این بار با قیمتهای دو ونیم تا پنج دلار مواجه شدم خیلی تعجب کردم. علاوه بر آن محتوای کتابهای موجود مرا ناامید کرده بود و نتوانستم هیچ کتابی که نظرم را جلب کند پیدا کنم. شاید یکبار دیگر شانسم را امتحان کنم ببینم کتابی پیدا می‌کنم یا نه.
در ضمن فراموش کردم که در مورد کسانی که اجناس خود را مستقیما به فروش می‌رسانند بگویم. این اتفاقات معمولا شنبه‌ها و یکشنبه‌ها می‌افتد. به این صورت که شخص فروشنده در خیابان و روی تیرهای چراغ راهنمایی تابلوهای دست نویس مقوایی با عنوان حراج حیاطی Yardd Sale یا حراج پارکینگ Garage Sale نصب می‌کند و وسایلی که برای فروش انتخاب کرده را توی چمن جلوی خانه‌اش یا توی گاراژش اتیکت می‌زند و اینجا هم از شیر مرغ تا جان آدمیزاد پیدا می‌شود. خیلی وقتها می‌بینید که بچه‌ها در حال فروش اسباب بازی‌هایشان هستند، که این موضوع برایم جالب است، چون بچه‌ها را با داد و ستد و همچنین مشارکت آشنا می‌کند. بعضی‌ها هم کارشان این است که در شنبه و یکشنبه صبح‌ها اتومبیل را بردارند و راه بیفتند در محله‌های پولدار نشین به دنبال یارد سیل گشتن. خلاصه، اوقات فراغت را یک جوری پر می‌کنند. 

چند تصویر نمونه از دست دوم فروشی برای تصور ابعاد صحنه





۲ نظر:

  1. سلام.
    بابت اين گزارش جالب متشکرم. در اينترنت درباره يک سازمان غيرانتفاعی به‌نام Goodwill Industries International Inc اندک مطلبی خوندم و اينکه به اشخاصی که ناتوانی جسمی دارند خدمات کاری و آموزشی و... ارائه می‌ده. آيا گود ويلی که در متن نام برديد همون سازمانه؟ در فروشگاه‌هاشون کالاهای خاصی ارائه می‌دن؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. سلام.
      باید همون باشه. در خود فروشگاه نه، ولی خدمات خیریه‌ای انجام میدن. سالویشن آرمی هم همینطور. حتی فروشگاههای دست دوم فروشی هم دستی در خیریه دارن ولی از جاهایی هستن که دولت خیلی کنترل نداره.

      حذف