۱۳۹۳ مهر ۲۵, جمعه

گزارش تصویری از مرکز ایالت کالیفرنیا

روزهایی به شدت شلوغ را می‌گذارنم، اما در بین شلوغی دو ساعتی از امروز را برای خودم گذاشتم و بخش‌هایی از شهر را دیدم که با آنها آشنایی نداشتم. به مرکز ایالتی کالیفرنیا در مرکز شهر ساکرامنتو رفتم و از ساختمانهای دولتی دیدن کردم که در منطقه‌ای زیبا با درختان کهنسال قرار داشتند. مسئله‌ی درختها خیلی برایم جالب بود، چون نه تنها کهنسال و بسیار بلند بودند، بلکه هر کدام به یاد یک شخصیت مهم در اینجا کاشته شده بود و همه‌ی درختها شناسنامه و یک پلاک یادبود داشتند. تنوعشان هم به زیبایی مجموعه می‌افزود.

پلاک یادبود یکی از درختهای سکویا

تنها یک پنجم از قد درخت سکویا


ابتدا به ساختمان دادگاه و کتابخانه‌ی ایالتی رفتم که روبرو و قرینه‌ی ساختمان بهداشت همگانی بود. 
ساختمان سلامت همگانی قرینه‌ی کتابخانه
داخل ساختمان یک نگهبان خوش‌اخلاق نشسته بود و با عبور دادن وسایل شخصی‌تان از زیر دستگاه و عبور خودتان از میان چهارچوب فلزیاب می‌توانستید وارد ساختمان کتابخانه و دادگاه بشوید. دادگاه قابل بازدید نیست، اما در همانجا هم تابلویی وجود داشت که توضیح می‌داد در صورت درخواست، می‌توان تورهای بازدید از سالن دادگاه را هم برنامه‌ریزی کرد. آقای نگهبان به من توضیح داد که هر بخش در کدام طبقه است و من برای بالا رفتن آسانسور را امتحان کردم که انتخاب بسیار خوبی بود!
طبقات با عقربه در حال چرخش نشان داده می‌شوند. 

دسته‌های قدیمی برای هدایت آسانسور هنوز موجودند! آدم یکمرتبه می‌رود به فضای فیلمهای دهه‌ی بیست. 
در طبقه‌ی چهارم که درباره‌ی تاریخچه‌ی ساختمان توضیح داده بود، پوسترهای قدیمی از نمایشگاههای ایالتی هم موجود بود. نکته‌ای که بسیار برایم جالب بود، سطح دغدغه‌ی مردم آن روزگار بود. 





بعد با دیدن این صحنه از پنجره حدس زدم دارم به جای خوبی می‌رسم. 
سالن انتشار که در واقع یک موزه‌ی بسیار کوچک بود، با دو مجسمه‌ی برنزی و کف کاشی‌کاری شده به سبک روم قدیم. 



کف سالن

نوشته‌ای که درباره‌ی مجسمه‌ی برنزی توضیح داده.

شما را نمی‌دانم اما من این سیلوئتها را دوست دارم.


در راهرو نمایشگاهی از تصاویر سه‌بعدی از مراحل بازسازی ساختمان وجود داشت.

سالن کتابخانه. البته که این پرسپکتیو در دوربین یک تلفن همراه نمی‌گنجد...
نمای عرضی از سالن کتابخانه.
بخشی از یک تابلوی بزرگ به نام سرود پیروزی. تنها می‌توانم بگویم که آزارم می‌دهد.
در طبقه‌ی اول هم یادبود جنگ جهانی قرار داشت. 

در کنار کتابخانه چند یادبود برنزی برای افسرهای پلیس قرار داشتند، اما این یادبود به نظرم زیباتر از همه‌شان بود.
روی پلاک نوشته ما همچنین به یاد کسانی که فداکاری کرده‌اند می‌مانیم.
این محوطه‌ی زیبا که بسیار تمیز و مرتب نگهداشته شده به شدت با فضای بیرون از این دایره در تضاد است. این تضاد مرا به یاد اتو کشیدگی واشنگتن دی‌سی در مقابل سایر شهرهای امریکا می‌انداخت. مردم در این منطقه‌ی مرکزی خوش‌پوش و مرتب هستند، خانمهای بیشتری را می‌توان پیدا کرد که لباس زیبا و بخصوص دامن به تن داشته باشند، در حالی که اگر ده دقیقه از اینجا به سمت جنوب رانندگی کنید فضا یکمرتبه صد و هشتاد درجه تغییر می‌کند. در عین حال، در همین فضای زیبا هم می‌شد کسانی را دید که برای پیدا کردن بطری یا اشیا‌‌ء با ارزش دیگر در سطل آشغال جستجو می‌کنند. 

و ساختمان مجلس: ساختمانی که مجلس سنای ایالتی و مجلس قانونگذاری ایالتی در آن برگزار می‌شود و برای بازدید عموم باز است. 
ساختمان مجلس در سکرمنتو

یکی از پلاکهای بزرگ روی زمین، در کناره‌ی آن نام قبیله‌های سرخپوست حک شده. 
 برای ورود به این ساختمان هم باید از ورودی امنیتی می‌گذشتم. البته این ورودی‌های امنیتی در تمام ساختمانهای دولتی که مربوط به دولت می‌شود وجود دارد و مهم نیست در کدام شهر به این مکانها می‌روید. حالا داخل ساختمان کپیتال.
نمای راهروها

مجسمه‌ی مرکزی ساختمان

داخل گنبد ساختمان

سالن مجلس سنا

سالن مجلس سنا

سالن مجلس سنا. مستمعین در طبقه‌ی بالا می‌نشینند.

اگر اهالی سناتور خود را نشناسند، تابلوهای راهنما در راهرو موجودند تا راهنمایی‌شان کند.

و البته دفترچه‌های راهنما محل نشستن هر سناتور را نشان می‌دهد.

لایحه چگونه به قانون تبدیل می‌شود.

دفتر سناتور د لئون
درب امنیتی خزانه‌ی ایالت کالیفرنیا

دفاتری که با فضای نوستالژیک به صورت موزه درآمده‌اند.



سخنگویان پیشین مجلس قانونگذاری

سالن مجلس قانونگذاری

از نمایی دیگر. مستمعین در طبقه‌ی بالا می‌نشینند.

محل نشستن مستمعین.
شروط لازم برای حضور در جلسات قانونگذاری به عنوان بیننده.

و البته خرس گریزلی به عنوان نماد کالیفرنیا در برخی نقاط حضور داشت.
پاگرد پله با نماد خرس
خب. امیدوارم این گزارش تصویری خسته کننده حوصله‌تان را سر نبرده باشد. بروید شکرگزار باشید که دوربین مناسب ندارم و به همین تعداد عکس بی کیفیت بسنده می‌کنم! خب حالا برای دلجویی این تصویر آخر را تقدیم می‌کنم برای اینکه کمی خستگی‌تان در برود. 
کارت پستال تبریک تولد که نوشته بود شما با افزایش سن واقعا بهتر شده‌اید! 

۲ نظر:

  1. درختها خیلی خوب بودن.
    با سطح دغدغه استکبار جهانی در 1918 خلع سلاح شدم. 100 سال پیش اونها از حداقل بیست سال آینده ما جلوتر بودن...
    یعنی از خلال همین عکسها و توضیحات تفاوت جهان اول و جهان سوم کاملا مشهوده...
    خیلی خوب بود. مرسی از این همه وقتی که گذاشتی :)

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ببین. یه مطلبی در ذهن دارم که باید درباره‌ش بنویسم. خلع سلاح که هیچ، آدم می‌خواد خودشو از بالای ساختمون بندازه پایین :/

      حذف