|
این شوالیه به نظرم تنها و شکست خورده میآمد، در مقابل اینهمه رنگ و تابلوی تبلیغاتی |
وقتی از چسکه بودیوویتسه خارج میشدم، به این موضوع فکر میکردم که برای دیدن شهر پراگ آنقدرها هم شوق و ذوق ندارم. از بخش اول سفر کاملا راضی و خشنود بودم و از اینکه با مردم سرد و بداخلاق پراگی روبرو نشوم ناراحت نمیشدم. اما دعوت به خانهی یکی از دوستان فرصتی شد تا با پراگ هم آشنا شوم.
عکسالعمل اولیهی من در منطقهی مرکزی و قدیمی پراگ نه شیدایی بود و نه احساس رسیدن به آرزو. در واقع اولین عکسالعملم از گردش در شهر شوک بود. تضاد غریب و ناملموس بین بناها و ساختار قدیمی شهر، با هجوم گستردهی فرهنگ مصرفی آنهم از نوع امریکایی برایم ناملموس و شوک آور بود. از اینکه شهری قدیمی اینطور به یک مرکز خرید عظیم تبدیل شده احساس غریبی داشتم و حتی میخواستم از همانجا برگردم.
|
ظاهرا این کار دکتر ماهی نام دارد! مشتری پاهایش را توی آب میگذارد تا ماهیها پوست خشک شدهی پا را بخورند.
این روش درمانی و آرامشبخش اولین بار در ترکیه باب شده.
(توجه دارید که این خانم در ویترین مغازه دراز کشیده) |
مسئلهي دیگری که در پراگ به چشم میآمد تفاوت بین طبقات اجتماعی بود. آدمهای دماغ سربالا با پالتوهای گرانقیمت خز و نگاههای رو به پایین و تحقیر آمیز در مقابل افرادی که به روش غریبی به گدایی میپرداختند. توجهم به گداها از دو جهت جلب شد. اول اینکه بخاطر آوردم در شهر کوچک ما در آلمان هیچ گدایی وجود ندارد و از این بابت بسیار خوشحال شدم، و دوم اینکه گداهای پراگ به طرز عاجزانهای روی آرنج و زانوهای خود قرار میگرفتند که نظر بیننده را به خود جلب میکرد. همهگیر بودن این روش البته برایم بسیار جالب بود و دلم میخواست بدانم این وضعیت گدایی را چه کسی در این شهر باب کرده!
در کنار این برخورد کوتاه با شهر پراگ، از مهمان نوازی دوستان بسیار لذت بردم و روز برفی زیبا و آرامی را به گردش در منطقهی کاخ پراگ و پارک از مناظر برفی عکس گرفتم و فکر کردم که چقدر خوششانس بودم که برف را هم در این شهر تجربه کردم.
سلام. تمام یادداشتهایتان درباره سفر به پراگ را خواندم و لذت بردم.
پاسخحذفساده و گویا می نویسید. به همان سادگی و زیبایی عکسهایتان.
سلام فرا جان
پاسخحذفمن از پراگ خاطره های خیلی خوب دارم و وقتی گزارشتو خوندم یاد سفر خودم افتادم نمی دونم فرصت کردی به موزه کافکا بری یا نه یا به گورستان قدیمی یهودی ها،برای من پل شارل زیباترین جایی بود که دیدم
سلام فیروزه جان.
پاسخحذفراستش مدتهاست که دیدن مکانهای تاریخی و موزهها برام به اولویت دست چندم بدل شده و بیشتر برای بودن و تجربه کردن با مردم به سفر میرم که خب پراگ از این لحاظ نظر من رو جلب نکرد. خوشحالم که به تو خوش گذشته.
پراگ گردی با چمدانک :) ممنونم.
پاسخحذفاونقدر سر حوصله و با علاقه نگشتم.
پاسخحذفاحتمالا فصل گرم یه بار دیگه میرم و لیدیا قول داده جاهای مخفی پراگ رو نشونم بده.
:)