خانمى چشم بادامى و نسبتا مسن با عينك ته استكانی سرش را میچرخاند و از پنجرهی اتوبوس به اينطرف و آنطرف نگاه مىكند. من دو صندلى عقبتر پشت سرش نشستهام و به او كه دائم سرش را مىچرخاند نگاه مىكنم و با خودم فكر مىكنم يعنى دنيا از پشت آن عينكهاى ته استكانى چه شكلى ست؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر