حیرت زدهام. از انسان حیرت زدهام. که میتواند چقدر موشکافانه به کلماتی بیاویزد، آنها را باری کند، مدتها به دوش بکشد، هر روز کلمات را بزرگتر کند، آنقدر که خودش زیر آنها له شود. از قضاوت انسان متحیرم. قضاوت واژهها، واژههایی که باید در غبار عصرگاهی محو میشدند، خاک میشدند، نباید اینقدر بار به آنها اضافه میشد. نباید از هیچ بودن، به سنگینی بار یک کامیون میرسیدند. متحیرم که کسی با خودش چنین کند. کلمات را به سنگینی بار کامیون کند، با خودش بکشد، آنها را با دیگران قسمت کند، سنگینیشان را افزون کند، و با خودش چنین کند.
انسان را نمیشناسم. متحیرم میکند... و گریزان...
gaahi ham momkene baaghi aadamaa az to motehayer o gorizaan beshan
پاسخحذفخیلی وقتها همینه که میگی، اما تحیر من از سکوته، و شفاف نکردن مسئله، مخصوصا وقتی انقدر بزرگ شده که زندگی یک نفر رو مختل کنه. دیدهم که میگم
حذف