۱۳۹۴ شهریور ۱۱, چهارشنبه

بی‌پروا

انگار آدم جدیدی‌ست آنکه به استخر می‌رود. نه ترس از عمق آب دارم نه خفگی. پا را بلند می‌کنم و توی پنج متری می‌جهم، با دستهای باز. این همان آدم قبلی نیست، که با ترس و لرز پا می‌گذاشت توی یک متری. به خودم گفته‌ام اگر از آسمان سنگ هم ببارد باید شنا را یاد بگیرم. حتی به قیمت به هم خوردن دو سفر. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر