صبح که بیدار شدم چند بار از اتاق بیرون رفتم و برگشتم. آندرا متعجب پرسید ندیدی؟ گفتم چی؟ گفت سنت نیکلاس دیشب اینجا بوده. بعد مرا به جلوی در برد تا کفشهایمان که با شکلات و فندق پر شده بود را نشان بدهد. یوشا گفت سنت نیکلاس در ششم دسامبر میآید، و برای بچههای خوب شیرینی و شکلات و تنقلات توی کفششان میگذارد و برای بچههای بد ترکه توی کفش میگذارد به این معنی که باید امسال تنبیه بشوند. بعد بحثمان به این موضوع کشیده شد که چرا اسم سنت نیکلاس در امریکا به سنتا کلاوس تغییر پیدا کرد و روز بیست و چهارم دسامبر روزیست که سنتا با کلی هدیه از راه میرسد و اصلا اینکه سنتا از دودکش پایین میآید ایدهی کدام کشور بود؟
اما سنت نیکلاس یک راهب مقدس بود که در قرن چهارم میلادی در غرب ترکیه زندگی میکرد. او که آدم خیرخواهی بود در یک مناظره بر سر پیامبر بودن یا نبودن مسیح عنان از کف میدهد و به صورت فرد مخالف سیلی میزند. گذاشتن تکه چوب یا ترکه در کفش در واقع از همین داستان نشات گرفته و آنرا در کفش افراد بیدین و مخالف مسیح میگذاشتند تا حالیشان کنند که اگر از رای خود برنگردند تنبیه خواهند شد. و سه دختر مردی دین دار سه کیسه از سکهی طلا در کفشهایشان هدیه گرفتند که نشانهی پاداش نیک کردار بودنشان بود. والله خیر الماکرین!
سلام
پاسخحذفتوی ان پستتون یک نظر گذاشتم که نبود حالا براتون مینویسم خوش بحال شما دور دنیا را میگردید و وای به حال ما که هیچ کجایی دنیا راهمان نمیدهد. به فکر ایران نباسید که ویرانه ای بیش نیست به این فکر نباشید که پاهتان را بزارید تو خاک نحسش.
حالتون خوبه؟
حذف