میخواهم دربارهی نکات مبهم این پست توضیحاتی بدهم.
اول اینکه جهان قدیم و جهان جدید اصطلاحی است که در امریکا برای جدا کردن شرق و غرب به کار میرود. جهان قدیم یعنی قارههای واقع در شرق اقیانوس اطلس، و جهان جدید یعنی قارهی امریکا (امریکای شمالی و جنوبی). آن هم بهخاطر زمان کشف قارهی امریکا بود وگرنه معنی مدرن بودن نمیدهد. حالا اگر من از اصطلاح جهان قدیم استفاده میکنم میتواند صرفا کشورهای اروپایی و وضعیت فرهنگی و اجتماعی آنها باشد در سالهای قرون وسطی یا رنسانس.
دربارهی ادیان ابراهیمی هم منظورم ادیانی است که به تئوری آدم و حوا اعتقاد دارند و تصور میکنند نسل انسان به کرهی زمین تبعید شده و باید آداب و مراسمی انجام بدهد که به مقام اولیهی خودش برگردد. این میتواند برگردد به همان صد و بیست و چهار هزار پیامبری که در قرآن به آنها اشاره شده. بنابراین منظورم حمله به مذهب خاصی نیست. من شخصا به مذهب و خدا اعتقادی ندارم اما حتیالامکان سعی میکنم با دیدگاه متعصبانه صحبت نکنم و از بحث دربارهی حقانیت مذهب و لامذهب دل خوشی ندارم.
در آخر هم بگویم که اطلاعاتم دربارهی مبدا تمدن در جهان قدیم (شرق) بسیار ناچیز است، و علت آنرا علاوه بر کمسوادی خودم، همچنین نگاه فرهنگی و مذهبیای میبینم که روی مطالب ذکر شده سرپوش گذاشته و آنرا به صورت تابو درآورده. وقتی در کشور خودمان رشتههای علوم انسانی با بیمهری مواجه شده و کمکم از سطح دروس دانشگاهی حذف میشوند، وقتی هنوز یک وزارت ارشاد داریم که کتاب و فیلم و اطلاعات را به سلیقهی خودش قیچی میکند، وقتی هنوز کسانی داریم که با خواندن مطالبی مشابه این پست لب به دندان میگزند و میگویند نویسنده شرم و حیا ندارد، این حق را به من بدهید که اطلاعاتم دربارهی مهد تمدن ناقص باشد. و همچنین این نظریه رامحفوظ میدارم که بسیاری از آثار فرهنگی و باستانی یک قوم و قبیله و کشور، در طول هزاران سال، توسط قوم و قبیله و کشوری که بعدها به آن منطقه مسلط شده از بین رفته است. پس به هیچکدام از این آثار و تئوریهای مربوط به آنها نمیشود صد در صد استناد کرد.
در این پست میخواهم از قسمتی از عقاید اقوام کوههای آند بنویسم که حتم دارم از چشم شما پنهان مانده. کمتر مطلب مستندی دربارهی اهمیت روابط جنسی و باروری در تمدن اینکا و پیش از اینکا منتشر شده، و در واقع باید در موزهها با آنها مواجه بشوید تا پی به اهمیت آنها در زندگی مردم قدیم ببرید. (دربارهی اقوام و تمدنهای منطقه به پستهای قبلی زیر برچسب تاریخی مراجعه کنید.)
در شهر چوکیتو در نزدیکی پونو در کشور پرو، معبدی وجود دارد از زمان پیش از اینکا، متعلق به تمدن تیواناکو، که امروزه حتی در گردشگری کشور پرو جایگاه خاصی ندارد. معبد باروری در طول سالیان بسیار صدمه دیده، و اکنون سقف ندارد دیوارها دو جداره هستند، جدارهی داخلی متعلق به تمدن پیش از اینکا و جدارهی خارجی متعلق به اینکا. داخل این معبد مجموعهایست از مجسمههای سنگی آلت تناسلی مرد، در اندازههای مختلف که برخی رو به بالا روی زمین کاشته شدهاند و برخی رو به پایین فرو رفتهاند. راهنمای من که در واقع دوستی پرویی با پیش زمینهی دانشگاهی تاریخ و ادبیات بود برایم توضیح داد که این نشانهای پیوند زمین با آسمان است چون آسمان و زمین هر دو نقش مهمی در کشاورزی و فراوانی محصول دارند و برای بومیان قدیم مقدس بودهاند. در وسط معبد مجسمهی آلت تاسلی مردانهی بزرگی قرار دارد و پایین آن آلت تناسلی زنانه ساخته شده. راهنمایم برایم توضیح داد که در این قسمت مراسم خاصی برای سال نو انجام میشود، به اینصورت که خون لامای ذبح شده را به همراه برگ درخت کوکا از نوک مجسمه آلت مردانه سرازیر میکنند تا به آلت تناسلی زنانه برسد و باعث برکت و باروری بشود. البته این معبد به منظور باروری زن و شوهر هم مورد استفاده داشته و مراسم بهخصوصی نیز در حضور هر دو و با برگ درخت مقدس (درخت کوکا) برای رفع نازایی انجام میشد. اگر برگ درخت کوکا که از بالای مجسمهی آلت مردانه روی مجسمهی آلت زنانه فرو میریخت روی شکاف فرود میآمد معنیاش رفع مشکل نازایی بود و اگر در اطراف شکاف میریخت معنیاش عدم موفقیت بود. همچنین در گوشهای از معبد سنگی به شکل L وجود دارد که راهنمایم میگفت انرژی خاصی دارد و زن (چه خودش مشکل داشت و چه شوهرش) در آن گوشه میایستاد و دستهایش را به دیوار تکیه میزد تا انرژی خدای پوما را دریافت کند. وقتی آن قسمت از دیوار سنگی را لمس کردم تعجب کردم چون بر خلاف همهی سنگهای دیوار که سر بودند، این قسمت گرم بود، انگار آفتاب تنها به این نقطه تابیده بود.
|
ورودی به ویرانهی معبد باروری |
|
آلتهای رو به پایین و رو به بالا |
|
مجسمهی مخصوص مراسم |
|
زاویهای که انرژی پوما میدهد |
اینکه در بین اینهمه مجسمهی ساخته شده از آلت مردانه تنها یک مجسمهی آلت زنانه وجود دارد نمیتواند به طور یقین تضمین کند که زنان در مسائل عقیدهای از اهمیت کمتری برخوردار بودهاند. مادر زمین یا پاچاماما در زبان کچوا، مادر حیات و زندگی بخش به همهی موجودات است. از طرفی خورشید به عنوان سنبل مرد در این فرهنگ اهمیت دارد. پس میشود نتیجه گرفت که خورشید مادر زمین را بارور کرده و این دو به انسانها و سایر موجودات زندگی میبخشند.
قسمت دیگری از سفرم به پرو، مربوط میشود به بازدید از موزهی لارکو در شهر لیما که بزرگترین انبار مجسمههای سفالی در کل امریکای لاتین را دارد و یک سالن را به کوزههای نشانگر روابط جنسی اختصاص داده. البته این سالن مثل خیلی موزههای اینچنینی بد فهمیده میشود. توریستها به این سالن سر میزنند تا با خجالت یا پررویی مجسمهها را تماشا کنند و بخندند. آنچه که فراموش میشود، دقت به اهمیت تمدنهای گذشته به مسائل جنسیست. برخی از این کوزهها در مراسم آیننی استفاده میشدند و من به شخصه تصور میکنم اغلب این کوزهها برای تحریک زن و شوهر و ایجاد رابطهی نزدیکتر استفاده میشده. نکتهی قابل توجه این است که اینگونه نشان دادن علایق جنسی در زمان قدیم، بخشی از زندگی روزمره و حتی آیینی مردم بومی منطقهی کوههای آند بوده و حتی پس از ورود مذهب سختگیر کاتولیک، بازهم به شکل تابو در نیامده است.
|
زن در بالا و مرد در پایین قرار گرفته |
|
مرد در عقب در حال تحریک آلت زن |
|
زن و مرد نشسته در حال لذت دادن به همدیگر |
|
مرد در عقب، زن و کودک در جلوی تصویر |
البته در بین کوزههای کمنظیر این موزه، مجسمههای زن و یا مرد وجود دارند که مثلا در حال لذت انفرادی (masturbate) هستند، یا با مردگان در حال آمیزش هستند، و یا حتی از بیماریهای مقاربتی در رنج هستند. تعدادی کوزه سفالی نیز وجود دارند که سنبل آلتهای زنانه و مردانه هستند.
|
آلت جنسی زن |
|
آلت جنسی مرد |
|
کاسهای به شکل زن که محتویات درون کاسه از محل مهبل خارج میشده |
|
مردی مبتلا به بیماری سفلیس یا بیماری مقاربتی مشابه |
و البته از این نمونهها به تعداد کمتر در دیگر شهرها و کشورهای امریکای جنوبی که وارث تمدن اینکا و پیش از اینکا بودند یافت میشود.
|
فلوت سنگی. بولیوی |
|
فلوت سنگی. بولیوی |
|
معاشقهی دو زن. بولیوی |
|
زن و نوزاد. کلمبیا |
|
مرد در حال استمناء. کلمبیا |
|
زن بادار نشسته. کلمبیا |
|
زن در حال زایمان. اکوادر |
نتیجهای که از این پست میگیرم اهمیت اقوام این قسمت از دنیا به مسائل جنسی و رابطهی جسمانی است. برخلاف دنیای قدیم که ادیان ابراهیمی در آن مسائل جنسی را به پشت پرده برده و سرکوب میکردند، در دنیای جدید و پیش از ورود اروپاییها، مسایل جنسی به عنوان بخشی طبیعی از زندگی و از لوازم بقا و برکت آن به حساب میآمده و در این روند، زنان و مردان اهمیت یکسانی داشتهاند. تا بحال در مشاهداتم از آثار به جا مانده در این منطقه، چیزی به نشانهی تحقیر زن ندیدهام. گاهی به اهمیت مرد و قوای مردانه تاکید شده اما اینها میتواند نتیجهی دستچینی این آثار توسط یابندگان آنها باشد و هنوز اعتقاد دارم بخش بزرگی از آثار باقیمانده از اقوام و تمدنهای گذشته در این مناطق در دوران تسلط اسپانیاییها از بین رفته است.
در پایان یک نکته را یادآور میشوم که در باستانشناسی، هیچ قاعده و قانون مطلقی وجود ندارد و هر عقیده و نظریه میتواند نقد شود و خلاف آن ثابت شود.