اینروزها بیشتر گرم خواندن اخبار مصر و اردن هستم. به لجبازی مبارک نگاه میکنم و پیشدستی کردن پادشاه اردن برای منحل کردن دولت. از طرفی دلم میخواهد مردم به خواستههایشان برسند و از طرف دیگر نگرانم که مصریها انقلابشان اسلامی نشود. راستش هیچوقت دربارهی مصر وحکومتش آگاهی نداشتم و همیشه فکر میکردم مبارک آن بالا نشسته و کشور در صلح و صفاست. توی خبرها خواندم یکی از اولین کسانی که مصر را با فک و فامیل و ثروتش ترک کرد عمر دیاب خوانندهی مشهور مصری بود. یاد خوانندههای لسآنجلسی وپولدارهایی افتادم که روزهای انقلاب اسبابشان را جمع کردند و رفتند به لسآنجلس. درست است که تصمیم گرفتهام دربارهی مردم قضاوت نکنم، اما انصافا، چه آدمهایی بودند، که مال و منال را برداشتند و حتی یک روز از بدبختی و جنگ ندیدند، هر سال عید هم یک سری شو تلویزیونی درست کردند که مردم، به حال ما گریه کنید، دلمان برای وطن تنگ شده. همهی اینها که از ذهنم گذشت، فکر کردم چقدر از عمر دیاب بدم آمده
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر