اول بگم که یه مقدار توضیحات راجع به ماچوپیچو در این پست داده بودم که خودش باز لینک داره به پستهایی که دوباره اعلام کردم. بعد هم خودم مشکوکم که حرفایی که قبلا میزدم چرت بوده یا نه. فکر کنم هر جا که خیلی با اطمینان اظهار نظر کردم میتونین فکر کنین که احیاناً خیلی هم درست نبوده. گیج کننده شد؟ تازه میفهمین اوضاع خودم چه جوره این روزها. دیگه هیچ حرفی رو نمیتونم با اطمینان بزنم، خاطره و خیال توی ذهنم قاطی شدهن. بریم عکس ببینیم!
این عکسه رو قبلا دیدین. ازش خوشم میومد باز گذاشتم |
همچنین این عکس |
درهی مقدس Valle Sagrado، درهی اوروبامبا یا ویلکا کیچوا به سرزمینی گفته میشه که بخشهای مهمی از آبادیهای دوران اینکا رو در خودش جا داده. اینکاها بین ۱۰۰۰ تا ۱۴۰۰ میلادی در این سرزمین حاکم بودند و بناهای حیرتانگیز زیادی رو توی منطقه ساختند، از قلعههای نظامی گرفته تا معابدی که با دقت خارقالعاده ساخته میشد تا هیچ نقص نداشته باشه. مدل پازل کردن سنگها و ساختن بناها از زمان پیش از اینکا هم وجود داشته، ولی میشه گفت اینکاها بودند که با سختگیری زیاد این مهارت رو به کمال رسوندن و امروزه بقایای این بناها میلیونها توریست رو راهی آمریکای جنوبی میکنه.
پیساک یه منطقهی مهمی توی درهی مقدسه. اهمیتش هم بیشتر بخاطر زمینهای کشاورزی طبقاتیشه که خیلی با نظم و ترتیب روی شیب کوهها ساخته میشدن. |
از این ساختمونها به عنوان انبار محصولات کشاورزی استفاده میکردند که البته نگهبان داشت |
اگر گفتید این سوراخها در کوه چیستند؟ |
|
باز هم عبور از شکاف صعبالعبور کوهها |
نمای دیگری از طبقات کشاورزی |
یکی از چهار بخش بقایای اینکا پیساک |
عکس تکراریه ولی دوست دارم ظرافت به کار برده شده در این معبد رو ببینین. قلعههای نظامیشون هم به دقت این ساختمونها هستن |
در حال گذر در درهی مقدس به سمت اویانتایتامبو میریم |
اویانتایتامبو شهریه که بخاطر ساختار اینکا که با معماری اسپانیایی تلفیق شده معروفه. این شهر البته یکی از پایگاههای مقاومت پادشاه اینکا در برابر اسپانیاییها هم بود |
اینجا هم مزارع طبقاتی و ساختمونهای انبار غله هنوز استفاده میشن |
کمی جزییات بیشتر از زمینهای طبقاتی، البته با مقیاس من |
دورنمای اویانتایتامبو |
و بقایای ساختمونی که توی شهر هستن. پشتش سبک معماری اسپانیایی کاملا مشخصه |
آیا سر اینکا رو توی صخره پیدا کردین؟ |
اگر نه، این نقاشی کمک میکنه |
حیرت انگیز نیست؟ که اینطوری بالای صخره رو تبدیل به زمین کشاورزی کنین؟ |
این تنها بخشی از یک لوحهی عظیم حکاکی شدهست که به شش لوحه معروفه. متاسفانه توی عکس جزییاتش مشخص نیست |
اینجا هم پازلهای بینقص سنگی |
و دورنمای کوه وقتی تصمیم گرفتیم شب در اویانتایتامبو بمونیم |
ماچو پیچو رو هم ببینیم و بریم
با قطار به آئواسکالیِنتِس رفتیم و لحظهی پیاده شدن از قطار خیلی حس هیجان عجیبی داشت |
از آئواس کالینتس پیاده راه افتادیم به سمت بالا، مسیری که هر چی بالا میرفتیم انگار تموم نمیشد |
برای بالا رفتن و پایین اومدن مینیبوس هم بود که هفت دلار میگرفتن، دوست دارم بدونم الان چقدر میگیرن شرکتهای طمّاع
بالای کوه که رسیدیم تازه این صحنه رو دیدیم و هیجانی که قابل توصیف نبود |
میخواستیم به همه جا سرک بکشیم ولی امکانپذیر نبود |
معبد خورشید با سنگ بزرگ سفیدی که توی بغلش گرفته. داستانهایی از انژی داشتن سنگ سفید میگفتن |
این عکس رو دوست دارم |
خسته و تشنه و گشنه، داشتیم وا میرفتیم. خوراکی و نوشیدنی توی سایت ممنوع بود |
با چه حوصلهای سنگها رو انقدر صاف میکردن؟ با چه مهارتی؟ |
چشمهها، چشمهها، از مهمتریین ارکان ماچوپیچو |
باز هم چشمهها |
تابلو زده بدن که روی این پل نرین. هنوز فکر میکنم اگه میرفتم چی میشد؟ میریخت؟ عکس ناقصه، ارتفاع رو خوب نشون ندادم |
اون پلههای سنگیش رو ببینین آخه |
با این امکانات تا این بالا اومدیم |
خداحافظی با ماچوپیچو در هوای بارانی عصر |
دنبال می کنم و لذت می برم فرشته جان. مصیبت قاطی پاتی شدن خیال و خاطره یک اپیدمی بین آدمهای مسافره...
پاسخحذفچند وقته، چند ساله که به این دو کلمه خیلی فکر می کنم...(خیال و خاطره)