کسانی که اینستاگرامم را دنبال میکنند میدانند که برای دوازده روز به مهریز یزد رفته بودم تا در یک گروه بیست نفره داوطلبان میراث جهانی میهن خویش را کنیم آباد :)
راستش انتظار نداشتم حجم کار اینقدر زیاد و خود کار اینقدر مشکل باشد. حوزهی فعالیت ما دو اثر ثبت جهانی شده در فهرست میراث جهانی یونسکو بود، یعنی باغ پهلوانپور در پروندهی باغهای ایرانی و قنات حسنآباد مشیر در پروندهی قناتها. از جمعآوری زباله و کاهگل لگد کردن بگیرید تا ساختن دیوار و انجام فرایند دفع آفات به صورت بیولوژیک در یک بخش باغ به صورت پایلوت. برگزار کنندهاش گروه میراث فرهنگی سروسان بود که خرد خرد در گوشه و کنار آبادانیهایی انجام دادهاند و بخش کشاورزی آن به عهدهی برزیگردی، ان جی اوی جدیدالتاسیس که کارش گردشگری کشاورزی است. راستش لذت بردم از اینکه چند تا جوان دور هم جمع شدهاند و یک جای کار را گرفتهاند، و امیدوارم که تعداد این گروهها بیشتر و بیشتر شود و هر کدام یک گوشه را بگیرند تا کمکم مملکت را از این چالهای که در آن افتاده بلند کنیم.
باید بگویم که همراهی و کمکهای دفتر پایگاه میراث جهانی در باغ مهریز بسیار دلگرم کننده بود، آقای مهندس صمدیانی، مدیر پایگاه، نشان داد که وقتی مدیر محلی باشد، برای آنچه زیر دست دارد دلسوزی میکند. نه تنها هر چه گروه داوطلب نیاز داشت به سرعت فراهم میکرد، بلکه از پیشنهادات و نظرهای ما استقبال مینمود و رویکردش به کلی با رویکرد اکثر مدیران ایرانی (چهارتا بچه اومدین به من چیز یاد بدین) متفاوت بود.
حضور امیر سهرابی و ریختن برنامه برای بچههای مهریز هم داستان بسیار جذابی بود. اگر امیر را نمیشناسید حتما به موزهی عروسک کاشان سر بزنید (همین روزها دوباره بازگشایی میشود) و علاوه بر تماشای عروسکها، وقت بگذارید و حوصله کنید تا آن روی خلاق این آدم را ببینید! در لحظه شعر و آهنگ میساخت یا ایدهی جذاب جدیدی میداد که ایدهی قبلیاش را از میدان به در میکرد! بچههای کتابخانهی سمسار یزدی مهریز آن روز اتفاق کاملا جدیدی را تجربه کردند. با همدیگر آواز خواندند، عروسک درست کردند، و قایقهایی که با چوب و برگ درست کرده بودند به آب انداختند.
اما از همه مهمتر، بچههای داوطلب، از تهران و شیراز و گرگان، و چهار اروپایی بودند که بودن و کار با آنها در این دوازده روز لذت خالص بود. از آن اتفاقاتی که آدم یک عده دوست ناب پیدا میکند و میداند که میتواند و باید به نسل جوان این مملکت اعتماد کند.
عکس از نادر رضائیان |
چقدر خوبه که آدمهایی مثل شما هست، آدم امیدوار میمونه به آیندهی کشور :)
پاسخحذفالبت هر چند وقت براي استراحت بايد به آلمان رفت :))
حذف