یک واکنش دفاعیست. یادم نیست از چه زمانی عادتم شد. باید برگردد به زمانی که امریکا بودم. اینکه وانمود کنم خوبم. اینکه وانمود کنم اتفاقی نیفتاده. اینکه وانمود کنم مهم نیست. از یک روزی شروع کردم آگاهانه این عکسالعمل را نشان دادن، حالا، از دستم در رفته. آنقدر ناخودآگاه این بیتفاوتی و مقاومت را نشان میدهم، و آنقدر طبیعی، که برای طرف مقابل سئوال میشود، که واقعا ناراحت نشدم؟
ساعت سه و نیم شب است و نشستهام وبلاگ مینویسم. یک چیزی سر جایش نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر