خوشبختی میتواند شور پا زدن به آبهای جنوب باشد، یا عشق پیدا کردن راه پلهای به پشت بامهای کویر. میتواند حضور اتفاقی در یک مجلس عروسی با شعر و پایکوبی محلی باشد، یا شستن پا و قدم برداشتن در فضای پاکیزهی یک مسجد اهل تسنن. میتواند سکوت و نظارهی گنبدهای رنگین و برافراشته باشد یا زمزمهی بیصدای دوستت دارم در جایی دور از چشمها و گوشها. میتواند دیدار دوستانی قدیمی باشد، دیدار و آشنایی دوستانی جدید باشد، به آغوش کشیده شدن توسط آخرین بازماندهی یک فامیل باشد، میتواند خداحافظی دلتنگ با مادری باشد که میگوید انگار یکی از دختران خودم دارد میرود.
خوشبختی میتواند همهی این لحظهها باشد، اگر، به ارزش آن لحظه واقف باشم و حس پر شور و رازآلود خوشبختی را در اعماق وجودم پیدا کنم.
از سفر ایران برمیگردم، و به جرات میگویم که هیچکس خوشبخت تر از من نیست.
خوشبختی میتواند همهی این لحظهها باشد، اگر، به ارزش آن لحظه واقف باشم و حس پر شور و رازآلود خوشبختی را در اعماق وجودم پیدا کنم.
از سفر ایران برمیگردم، و به جرات میگویم که هیچکس خوشبخت تر از من نیست.
:)
پاسخحذفخوشبختی میتونه دیدن برق آشنا و مهربون و کنجکاو نگاه تو هم باشه...
پاسخحذفخوشحالم که جمله چهارم چمدانک هم با این سفر عوض شد.
از همین حالا برای برگشتنت روزشماری میکنم.
:)
خوشحالم برات به خاطرِ این حالِ خوبی که داری (-:
پاسخحذف