میگویند عنصر وجودیام باد است، طالعبینها نمیگویند، آدمهایی که مرا میشناسند میگویند. نمیدانم این خاصیت است یا ضعف، که نمیتوانم برای مدت طولانی یک جا بند شوم. سفر میکنم و از رقص قاصدک در باد مینویسم.
۱۳۸۹ مرداد ۱۶, شنبه
فرودگاه استانبول
هدفون توی گوشم: داد میزنم ای جان، ای جان، ای جان، دارم میرم به تهران، دارم میرم به تهران...
عجب روز خدایی بود!!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر